تعالي سازماني يا EUROPEAN FOUNDATION OF QUALITY EFQM و مولانا

تعالي سازماني يا (EUROPEAN FOUNDATION OF QUALITY)EFQM كه امروز نام آن را در گوشه و كنار سازمانهـــــا مي شنويم، مجموعه اي از استانداردهاست كه به عنوان مدل بنياد كيفيت اروپا از 8 اصل بنيادين تشكيل شده است. اين مدل كه در ايران زيربناي دو جايزه ملي كيفيت و تعالي و بهره وري سازماني قرار گرفته است، بسياري از مديران را بر آن داشته تا سازمان خود را درجهت مطابقت با اصول و استانداردهاي آن به پيش رانند. اما آنچه مـــــا را به عنوان يك ايراني به تأمل وامي دارد، مقايسه تطبيقي اصول EFQMبا اشعار مولانا يا به عبارتي بررسي EFQMاز ديدگاه مولانا است. بدين معني كه سالها پيش در اشعار عارفي چون مولانا، بسياري از مسائل امروزين سازمانها با زباني نمادين بيان شده است. به همين منظور گوشه اي از اين تطابق درجهت ايجاد رويكردي فعالانه براي استفاده از ذخيره مفاهيمي كه در فرهنگ ايرانيمان داريم و نيز تبديل آن به فرضيه هاي جديد و كارآمد، با حضور جمعي از اعضاي خانه مديران، در سازمان مديريت صنعتي بررسي شد.

دكتر غلامرضا خاكي مشاور در امور مديريت، مديرعامل شركت رهياب و مدرس دانشگاه تهران طي سخناني نتايج مطالعات خود را در اين باره با مديران در ميان نهاد كه در ادامه با هم مي خوانيم...


موضوعات مرتبط: مدیریتیفرهنگی

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

الهم عجل لولیک الفرج

لینک آهنگ آقا بیا...

dl.bachehayeghalam.ir/media/sound/agha_biya_32kbps%28www.BGH.ir%29.mp3


موضوعات مرتبط: دانلودفرهنگیمذهبی

تاريخ : سه شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم ایران هستیم!

------------ --------- --------- --------- ----
ما لشگری از سلاح روسی داریم
در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم
------------ --------- --------- --------- ----
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم...
------------ --------- --------- --------- ----
ما قیمت روز ارز را می دانیم
معیار بهای بورس در ایرانیم
فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است
هر روز دعای عهد را می خوانیم
------------ --------- --------- --------- ----
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو


موضوعات مرتبط: عمومیفرهنگی

تاريخ : سه شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

نیمه شعبان امسال بزرگترین ماه بدر سال در آسمان، مشاهده می‌شود. برای اینکه این ماه زیبا را مشاهده کنید حتما در حین اجرای مراسم شادی نیمه شعبان و پذیراییهایتان از مردم به آسمان بالای سرخودتان نیز نگاهی بیندازید.
بیشترین حالت بدر ماه در ساعت ۱۶:۰۲ رخ می‌دهد، در این حالت ماه در نزدیکترین فاصله خود به زمین قرار دارد. در این زمان و در این واقعه باشکوه ماه به رنگ سرخ و بسیار بزرگتر از دیگر زمان‌ها مشاهده شده و بهترین زمان برای مشاهده آن و حتی عکاسی از این پدیده بی‌نظیر است. گفتنی است ماه در هنگام حضيض (كمترين فاصله با زمين) ۱۴ درصد بزرگتر و ۳درجه روشنتر ديده مي شود. دلیل این واقعه مدار بيضي ماه به گرد زمين می باشد. قرار گرفتن ماه در حضيض در ميزان جزر و مد نيز تاثير به سزايي دارد و ميتواند به سبب ايجاد موج هاي بزرگتر خطر ساز باشد كه البته درحضيض سال هاي گذشته اينچنين نبوده است.


موضوعات مرتبط: فرهنگی

تاريخ : سه شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

یه روز یه ترکه...

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخرهعوض اینکه کاهوهای خوب

 رو سوا کنه ، همه ی کاهو های نامرغوب رو سوا میکنه و میخره.ازش

می پرسندچرا اینکار رو کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری

هست،مردم همه کاهوهای خوب رو میبرند و این کاهوها روی دست او 

می مونند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها رو میخرم. اینها رو هم

میشه خورد......

این ترکه کسی نبود جز :


عارف بزرگ،سید العرفا، استاد کل

" آیت الله سيد علي قاضي طباطبايي تبريزی"


موضوعات مرتبط: داستانسخن زیبافرهنگی

تاريخ : شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

فيفات سوان مون، يک عکاس تازه کار تايلندي است که بيش از دو سال تلاش کرد تا عکس مستندي از عادات غير معمول اين پرنده ماهيگير گوش آبي به دست آورد


موضوعات مرتبط: شخصیآموزشیعمومیفرهنگی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

فرهنگ يکي از تاثير گذار ترين عوامل در بروز رفتار فردي و جمعي است. تجلي و تبلور هر رفتار، گفتار و پنداري در بستر فرهنگ مبدا آن معنا مي يابد و در بستر همان فرهنگ ارزيابي مي شود. يکي از بهترين استراتژي هاي ايجاد رفتار جديد، "فرهنگ سازي" و تغيير رفتار قديم، "دستکاري فرهنگي" است. براي اينکه جامعه شاهد رفتارهاي مطلوب باشد، قبل از هر اقدامي بايد فرهنگ مطلوب تعيين شود. فرآيند ترسيم فرهنگ مطلوب را مهندسي فرهنگ گويند. استراتژي رسيدن به فرهنگ مطلوب از طريق ابزار و امکانات ساير نظام هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي را نيز مهندسي فرهنگي گويند. امروزه بزرگترين مساله کشور چگونگي نيل به اهداف سند چشم انداز است. مهم ترين هدف چشم انداز توسعه يافتگي در سه حوزه اقتصاد، علم و فناوري است. توسعه يافتگي بدون تلاش خلاقانه توام با مسئوليت پذيري، ريسک و توفيق طلبي نيروي کار کشور امکان پذير نيست. هدف اين مقاله تعيين فرهنگ کسب وکار بر اساس سند چشم انداز ملي (مهندسي فرهنگ کسب و کار) به منظور پرورش نيروهاي انساني با ويژگي فوق است، و همچنين پيشنهاد استراتژي هاي ممکن براي نيل به آن فرهنگ کار مطلوب (مهندسي فرهنگي کسب و کار) است. براي اين تحقق هدف تحقيق با مطالعه منابع تحقيقاتي و مراجعه به آراي خبرگان، فرهنگ کار مطلوب در ايران، فرهنگ کارآفرينانه تعيين شد. براي نهادينه سازي اين فرهنگ نيز سه استراتژي اجتماعي، اقتصادي و سياسي پيشنهاد گرديد. در پايان نيز پيشنهاداتي براي تحقيقات آتي ارائه شده است.


مقدمه:

کار کردن نياز حياتي يک انسان است. عوايد حاصل از کار دروني و بيروني است. عوايد دروني کار احساسي است. انسان با کار کردن احساس مفيد بودن مي کند. حس مفيد بودن، اميد را در انسان زنده نگه مي دارد. بنابر اين نرخ اميد به زندگي که يکي از شاخص هاي مهم توسعه انساني است افزايش مي يابد. يکي از مهم ترين عوايد بيروني کار تامين مايحتاج زندگي از طريق مزد کار است. با اين اهميت که براي کار در زندگي ترسيم شد بايد از خود بپرسيم که آيا ما درست کار مي کنيم؟ بررسي آمار ها، مستندات و ادبيات علمي و مشاهده فضاي کار حکايت از آن دارد که ما از يک فرهنگ کاري ضعيف برخورداريم. از آنجا که ما از لحاظ منابع طبيعي غني هستيم ولي جزو کشور هاي در حال توسعه محسوب شده و شاخص هاي توسعه اقتصادي ما نمايانگر وضعيت خوبي نيستند. توسعه اقتصادي در هدف اصلي دارد: اول، افزايش ثروت و رفاه مردم جامعه (ريشه کني فقر) و دوم، ايجاد اشتغال که هر دوي اين اهداف در راستاي عدالت اجتماعي است. هدف اين پژوهش تحليل رابطه فرهنگ کار و توسعه يافتگي بويژه در حوزه اقتصاد در راستاي افق 1404 هجري-شمسي است. ضمنا اين پژوهش به دنبال آن است که با رويکرد مهندسي فرهنگي راهکار هاي علمي براي هموار نمودن مسير توسعه يافتگي از طريق اصلاح فرهنگ کسب و کار ارائه کند. اين مقاله با استفاده از بررسي نتايج تحقيقات گذشته و تجربيات ساير کشورها و مراجعه به آرا صاحبنظران نتيجه گيري مي کند که ترويج و نهادينه سازي فرهنگ کارآفريني در فضاي کسب و کار کشور، تحقق اهداف سند چشم انداز ملي را تسهيل و تسريع خواهد کرد.



چارچوب نظري و ادبيات تحقيق:


فرهنگ کسب و کار:

فرهنگ يک ملت، منشا تحولات عمده آن ملت است. فرهنگ ملي، عاملي است که يک ملت را به تحرک و فعاليت توليدي يا به بيکارگي و خمودي تحريک مي کند.


موضوعات مرتبط: اقتصادیفرهنگی

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

مارا به جبر هم که شده سربزیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها


این حال ِ من ِ بی توست...

محمد کمالی دولت ابادی


موضوعات مرتبط: شخصیفرهنگی

تاريخ : جمعه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |
 
 
يكي از اساتيد دانشگاه شهيد بهشتي خاطره جالبي را كه مربوط به سالها پيش بود نقل ميكرد:
 
"چندين سال قبل براي تحصيل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ايالات متحده شده بودم،
سه چهار ماه از شروع سال تحصيلي گذشته بود كه يك كار گروهي براي دانشجويان تعيين شد كه در گروه هاي پنج شش نفري با برنامه زماني مشخصي بايد انجام ميشد.
 
دقيقا يادمه از دختر آمريكايي كه درست توي نيمكت بغليم مينشست و اسمش كاترينا بود پرسيدم كه براي اين كار گروهي تصميمش چيه؟

موضوعات مرتبط: داستانفرهنگی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

روح ایرانی!

سازگاری ایرانی!

 

چاپ بیستم کتاب " چرا در مانده ایم " جامعه شناسی خودمانی نوشته حسن نراقی را می خواندم به صفحه ۲۳ رسیدم که یادی از کتاب "سازگاری ایرانی" نوشته روانشاد مهندس بازرگان شده بود که به خلاصه این اثر ارزشمند دست یافتم - حیفم آمد خواندن آن را حتی اگر آن را قبلاً نیز خوانده اید دریغ کنم، نوشته ای که نزدیک به ۵۰سال قبل (سازگاري ايراني، 1343، شركت سهامي انتشار (م.آ.4) باز می گردد.

... خیلی از درس خوانده ها تقصر نابسامانی ها و عقب افتادگی ها را بگردن امثال اسکندر، حمله اعراب، چنیگیز، تیمور و بالاخره سیاست خارجی و استعمار قرن اخیر که تماما از خارج وارد شده است، می اندازند. در قدیم نیز پای قسمت و تقدیر یا فلک غدار را پیش می کشیدند. در حالی که حوادث و عوامل خارجی،چه آسمانی و چه انسانی، اولا برای همه ملت های دنیا بوده و هست و ثانیا با قبول اینکه موثر است تازه یکطرف قضیه را تشکیل می دهد. طرف دیگر قضیه که از تقابل و ترکیب یا عکس العمل آن با طرف اول، سرنوشت شخص یا ملت را تعیین می نماید، خود مردم اند.
هر کس تحت تاثیر رفیق خود واقع می شود و دیر یا زود و کم یا زیاد، خلق و خوی او را می گیرد. در اینجا منظور ما از رفیق به معنای اعم کلمه است. خواه پدر و مادر باشد خواه معلم، محیط، واعظ، دوست، همکار، کتاب و حتی مقررات و آداب که مصاحبت معنوی با انسان دارند. در حقیقت حضور و نفوذ این همنشین است که بتدریج نظر و روش ما را عوض می کند. اما آن مصاحب و همنشینی که با هر شخص، بیش از هر کس و هر چیز دیگر همراه و همدم است، معاش یا شغل او است. ما با مشغله ای که تامین زندگی مان را می کند از هر رفیق هم صحبت تر بوده، از هر مسئله و مطالبه ای بیشتر روی آن فکر و عمل می کنیم و از هر استاد یا رهبر و مرادی بیشتر در صدد هستیم جلب رضا و اجرای فرمانش را بکنیم. قسمت اعظم ساعات شبانه روز و حتی استراحت و خواب ما، با فکر و ذکر مشغله معاش یعنی طریق و تدبیر نان در آوردن و تامین کردن نیازمندی های دیگرمان و یا هوس های مان می گذرد.
"عمر گرانمایه در این صرف شد + تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا"
برای چنین یار دسته اول و سوگلی حاضریم خود را به هر صورت و سیرت که دلخواه اوست در آوریم و هر نقشی بزنیم تا حداکثر درآمد(یا در غالب موارد یک قوت لایموت)را بدست آوریم و گلیم زندگی خود را از آب بیرون بکشیم. هر قدر هم که اهل ذوق یا معنی باشیم، بالاخره مسئله زندگی و مادیات طوق اسارتی است که بگردن همه افتاده و رهایی از آن ممکن نیست. حداکثر ادعائی که یک شخص با هدف و اراده می تواند بکند این است که جمع بین آن دو را تامین نماید. یعنی در هر حال، فراغ و فراز از معاش بطور کلی و عمومی امکان پذیر نیست. اتفاقا توجه و تمرکز سایر برنامه های زندگی مانند تعلیم، تربیت،تمدن،حکومت، دیانت(در مفهوم دنیایی آن) سر از معاش در می آورد.
آندره زیگفرید(در کتاب روح ملت ها) در باب انگلیسی ها چنین می نویسد « در نظر ایشان تنها راه حل هائی که می توان به آن ها رسید، جنبه موقتی دارد و باید پیوسته در آن ها دستکاری شود. هنگامی که مسافرت با کشتی های بادی صورت می گرفت، وضع کشتی و جهت آن و شکل بستن بادبان ها را، با جهت بادها و جریان هایی که دائما در تغییر بود منظم می کردند و این کار پیوسته ادامه داشت، یعنی همیشه با وضع موجود، منطبق و سازگار می کردند، فرد انگلیسی در زندگی، و بالخاصه در زندگی سیاسی همچون دریانوردی عمل می کند: در محیط ناپایدار رشد می کند. و این ناپایداری را همچون واقعیتی می پذیرد که تغییر آن ممکن نیست و اعتراض کردن به آن کار بی حاصلی است. در این طرز تصور انگلیسی تنها نیست، چینیان از مدت ها پیش چنین درسی را آموخته بودند، و ایتالیائی ها نیز چنین اند»

 

کشف روحیه ایرانی
کشف مسئله روحیه ایرانی ها یا حل معادله روح ملی منتهی و منجر به جواب یابی برای دو سئوال یا دو فتح باب ذیل می شود:
1- اجداد اولیه ما که پا به سرزمین ایران گذاشتند و نطفه های ما را منعقد ساختند، چگونه مردمی بودند؟
2- اجداد بعدی ما تا برسد به پدر و مادر و به خود ما، از چه راه نان می خورده اند و در این محیط و اجتماع، زندگی را چگونه می توانسته اند بگذرانند و بالاخره روزگار چه بر سرشان آورده است؟
چنین یاد گرفته ایم که ما ایرانی ها از فرزندان ماد و پارس هستیم. از آریائی هائی که از شمال شرق راه افتاده، قسمتی از شبه جزیره هندوستان را اشغال کرده، تیره هایی در پیشروی به مغرب، به فلات ایران سرازیر شده اند(یا صعود کرده اند) و با عموزادگانی که راه آسیای صغیر را پیش گرفته، بعدا بعضی از آن ها وارد یونان گشته و برخی در ایتالیا و اروپا رحل اقامت انداخته اند، خداحافظی کرده اند.
در مقایسه با خشونت و تجاوزگری که سامیان چون کلده و آشور و بعدا اعراب اموی و عباسی یا زردپوستانی چون مغول و تاتار داشته اند، نژاد آرین و ایرانی ها به دیده مورخین بعنوان اهل تمدن و تفاهم شناخته شده اند. می نویسند بعد از تاخت و تازهای وحشتناک آشوری ها، امپراتوری هخامنشی یک دوران نظم و صلح برای دنیا بود. پدران ما که زیر سازی وجودمان از آن هاست، وقتی اقتدار و تسلط داشتند، کمتر به تجاوز و تخریب می پرداختند و برای اقوامی که در تسخیرشان بود، چیزی بیش از حق حیات قائل می شدند. وقتی هم مورد تجاوز و تسلط قرار می گرفتند، خوشبختانه(یا بدبختانه)تمایل فوری به تسلیم و تداخل نشان می دادند.
بیشتر مشاهیر و بزرگان ایران اهل روستا یا شهرهای کوچک بوده اند. باید بگوئیم که ایران و ایرانی از کشاورزی بر خاسته است. شهر نشینی اصالت و نقش مثبتی نداشته است. حال یا ایرانی برای شهرنشینی و تمدن آمادگی و استعداد کافی نداشته، در این گرداب منقرض و مستهلک می شده است و یا شرائط اجتماعی شهرهای ما، آدم نگاهدار و آدم پرور نبوده، حکم قبرستانی را داشته است.
فلات ایران اگر- به فراخور جمعیت خود- مناطق مساعد برای زندگی کشاورزی بوده است در عوض برای فعالیت های معاشی دیگر خیلی مناسب نبوده است. صحرای سوزان عربستان با خشکی و بی حاصلی خود اجازه عملی جز بیابان گردی با شتر و چادرنشینی نمی داده است. شبه جزیره کوهستانی یونان یا ساحل فنیقیه، استعداد زراعتی چندان نداشته است، ولی در عوض مردم را از آن همه شیارها و شکاف های ساحلی روانه دریای بیکران می نموده است تا در جستجوی زندگی، به تجارت یا به تصرف جزایر و سواحل پرداخته و پایه های استعمار امروزی را بکوبند.
نتایج روحی و اجتماعی زندگی زراعتی ما:
* بردباری:  مواجه شدن با بادهای غبارآلود داغ تابستان یا سرد زمستان در زیر برف و بوران، و سرو کار داشتن با درخت و حیوان، یک قوم کشاورز را صاحب تحمل و پر مقاومت می نماید.
* شلختگی: بخاطر نوع کار

*  وارهایی: بر خلاف صنعتگر و تاجر(که درآمد آن ها تا حدود زیادی بستگی به مقدار کار و به درجه تلاش و تفکرشان دارد، و اگر فی المثل کفاشی به خود فشار آورد و به جای 2 جفت کفش 3 جفت بدوزد، عایدیش 5/1 برابر می شود و تاجر هر قدر در بازاریابی، کالاشناسی، سرمایه گذاری و جنس رسانس همت و دقت بیشتر به خرج دهد، سودش افزون خواهد شد) یک باغدار یا صیفی کار خیلی بیش از آنچه دست و مغز خود را در میزان محصول و سرنوشت خویش منعکس و موثر ببیند، عوامل جوی و ایادی طبیعت یا خلقت را، که خیلی قاهر و قوی تر از او هستند، به چشم می بیند. یک سال ممکن است جان کنده، حداکثر بیل زده، علف چینی و آبیاری و سایر عملیات را با منتهای وجدان انجام داده، نخبه ترین بذر و مناسب ترین کود را بکار برده باشد، ولی یک سرمای بعد از سیزده عید یا یک باد طولانی و باران بی موقع آخر تابستان، همه زحمات و امیدهایش را هدر بدهد.
* نوسان های زندگی: نوسان های دامنه دار تناوبی سالیانه و فصلی، به نحو دیگری قدرت تحمل و اجبار سازش با شرایط متضاد را در کشاورز افزایش می دهد.
*زمینگیری: به علت وابستگی به زمین و زراعت و دامپروری
* تک زیستی: وابستگی به آب، قنات و کشاورزی

اکنون شرایط تا حدود زیادی چه در وجه مثبت چه منفی تغییر نموده است. همین قدر که بفهمییم و قبول کنیم که یکی از دردهای مزمن و عمیق ما که درهای امنیت و سلامت و آقائی و سعادت را به رویمان بسته است، خصلت خودبینی و زندگی فردی است و باید به جبران جریان های چندین هزار ساله به تجمع های عملی و تمرین های همکاری و انضباط در شئون مختلف زندگی پرداخته، وظیفه دینی و انسانی و ملی خود بدانیم که با وجود مشکلات و ناراحتی ها و بر خلاف گذشته، اعمالی را که عادت و اصرار داشتیم بصورت فردی و شخصی انجام دهیم با همفکری و همکاری یکدیگر پیش ببریم، چنین توجه و تمرینی، انقلاب عظیمی در حیات ملی مان بوجود خواهد آورد.
طبیعی است که تا ایمان و علاقه به یک هدف مشترک اعلی نباشد و افراد تن به گذشت از منافع و اغراض خصوصی ندهند، پیشروی دسته جمعی و پیروزی در طول زمان و مکان فراهم نخواهد گشت. اتفاقا در دنیا، انگلیسی ها بیش از هر ملت دیگر برخوردار از خونسردی در مقاومت های طولانی و عادت به زمینه سازی ها و تدارکات مدت دار هستند .سر پیروزی های عظیم تاریخی آن ها چه در جنگ های نظامی و چه در رقابت های اقتصادی و سیاسی، روی همین صبر و پشتکار و بحساب گرفتن زمان است. ما برعکس شاید عجول ترین مردم دنیا باشیم و به همین دلیل کاری بدست خویش از پیش نمی بریم و احزاب اصلاحی و انقلابی ما تماما شکست می خورند. چون انتظار دارند از راه هیاهو و تظاهر با تشکیلات زودرس و اقدامات مختصر و با انقلاب سطحی در اثر چهار تا میتینگ و اعلامیه یا چند شماره روزنامه و حداکثر یکی دو تا اعتصاب بازار و دو تا تیر خالی کردن، مملکت زیر و بر شده ، بلافاصله از "تیغستان"، "گلستان" سر درآورد!
اگر امکان جنبش و راه نجاتی باشد تنها در حرکات ملایم منظم و کوچک است که وقتی در تعداد و تکرار زیاد ضرب شد و در زمان وسیع، در جهت واحدی گسترش و پیشروی یافت، از نتیجه آن یک انتقال محسوس و مثبت در خواهد آمد.
آن ها که اعتقاد به حقیقت و ابدیت دارند قاعدتا نباید چنین فکر کنند.کسانی که سطح دیدشان برتر از خودبینی و قصدشان بیشتر از بهره برداری خصوصی در مدت عمر شخصی است، برای هدف های عمومی جاویدان کار می کنند و در حساب آینده جهان اثر و پاداش می طلبند. دیر یا زود رسیدن به مقصود و به چشم خود ندیدن یا زنده و مرده بودن برای شان فرق چندانی ندارد. خواهان حق و همگام با حق خواهان بوده و اعمال خود را در هر حال موثر و ماجور می دانند.

توضیحات: در حالی که مشغول مطالعه کتاب قدیمی و ماندگار"روح ملت ها نوشته آندره زیگفرید ترجمه مرحوم احمد آرام بودم دوست عزیزم سید یدالله سبحانی این مطلب زیبا را برایم ایمیل کرد حیفم آمد آن را با دوستانم درشبکه  فیس بوک قسمت نکنم. البته فکر کنم این خلاصه به مرحوم احمد آرام تعلق دارد و نه مرحوم مهندس بازرگان زیرا در بخش پایانی ترجمه کتاب با عنوان سازگاری ایرانی درج شده است . اگر دوستان مستند متقن تری در دست دارند بفرمایند.


موضوعات مرتبط: عمومیفرهنگی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
  دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت
...
  دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت

  ...
حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند

  ...

کافی ست؟
نه، هنوز دلت خاک دارد
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟
دلت را ببین
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟
  حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
 
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا
و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه
  یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "او"

      


موضوعات مرتبط: عمومیفرهنگیمذهبی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

در این مقاله می خواهیم شما را به به دیدن یکی از مهمترین، قویترین و تأثیرگذارترین مستندهایی که ظهورش از اینترنت شروع شد دعوت کنیم.
مستندی که درباره آن صحبت می کنیم یعنی مستند "ظهور"، می خواهد پرده از موضوع فراماسونری و حکومت جهانی شیطانی بردارد و به همه جهانیان نمایش دهد.

بی شک این سریال در سال های اخیر به توفیقات فوق العاده ای هم دست پیدا نموده است و خیلی ها توانسته اند مسیر زندگی شان را تغییر دهند.

به این سوال ها دقت کنید:

- چرا مسائل جهان امروز، به صورت کنونی است؟

- چه کسانی جهان را کنترل می کنند؟

- چرا این همه خشونت و کشتار در اطراف جهان وجود دارد؟

- چه ارتباطی بین فرعون امروزی و "نظم نوین جهانی" وجود دارد...

 


موضوعات مرتبط: عمومیفرهنگیمذهبی

ادامه مطلب
تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

باز کن پنجره ها را، که نسیم روز میلاد اقاقی ها راجشن می گیرد،

و بهار، روی هر شاخه، کنار هر برگ، شمع روشن کرده است.

همه ی چلچله ها برگشتند، و طراوت را فریاد زدند.

کوچه یکپارچه آواز شده است، و درخت گیلاس، هدیه ی جشن اقاقی ها را، گل به دامن کرده است

باز کن پنجره ها را ای دوست!

هیچ یادت هست، که زمین را عطشی وحشی سوخت؟

برگ ها پژمردند؟ تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست، توی تاریکی شب های بلند، سیلی سرما با خاک چه کرد؟

با سر و سینه ی گل های سپید، نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟

هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه ی باران را باور کن! و سخاوت را در چشم چمن زار ببین!

و محبت را در روح نسیم، که در این کوچه ی تنگ، با همین دست تهی، روز میلاد اقاقی ها جشن می گیرد.

خاک، جان یافته است، تو چرا این همه دلتنگ شدی؟

باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن!

نوروزتان مبارک


موضوعات مرتبط: فرهنگیمذهبی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

مدیر اسلامی کیست و مدیریت اسلامی چیست؟

«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قیل من هم یا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قریب به این مضمون: خصال ج ۱ ص ۳۶)

فرمودند: «دو صنف هستند که هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.»

دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا، میکنند؛ کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند؛ و کسانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند.

مدیران می توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآنی و با مصمم شدن به پیاده کرده این فرهنگ در جامعه شرایط اساسی اصلاح مدیران را فراهم نمایند به عبارت دیگر، مدیران میتوانند با تمسک به قرآن به درک عمیقی از قرآن برسند و فرهنگ قرآنی را در جامعه پیاده سازند و این میسر نمی شود مگر اینکه مدیر اسلامی «مرور مکرر به قرآن» یعنی انس عمیق با قرآن‏، و « رجوع مکرر به قرآن» یعنی مرجعیت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.

در این نوشتار سعی شده است که به صفات و ویژگی های مدیران اسلامی پرداخته شود.

● مدیریت اسلامی

منظور از مدیریت اسلامی این است که مدیران شیوه اسلامی را در مدیریت، پیشه خود کنند و در هدفهای خود عدالت اجتماعی را مدنظر داشته باشند و مقصود نهایی آنها کسب رضایت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعی عبادت بدانند و زندگی و معیشت افراد در راستای این مدیریت تامین شود.

هدف نهایی در مدیریت اسلامی "تقرب الی الله" است. مدیر اسلامی‏، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد‏، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. خلاصه اینکه هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی‏، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند.

● صفات و شرایط یک مدیر اسلامی

۱) کاردان و آگاه باشد.

۲) نظم و انضباط در مدیریت خود داشته باشد.

۳) تعهد به نظام جمهوری اسلامی و مقام ولایت امر داشته باشد و هر چه این تعهد همراه با عشق باشد اهلیت مدیر را بالاتر می برد و او را برای پست مدیریت شایسته تر می گرداند.

۴) اصالت خانوادگی داشته باشد یعنی از خانواده ای اصیل و صالح باشد‏، دارای حجب و حیا باشد و در فعالیتهای اسلامی پیشگام باشد.

۵) قدرت و توان مدیریت بر حسب نوع مدیریت خویش داشته باشد (هم توانایی فکری و هم توانایی جسمی)

۶) سعه صدر داشته باشد که در این صورت توان انتقادپذیری را خواهد داشت و موفقیت بیشتری را کسب خواهد کرد.

۷) با مردم مهربان و نسبت به زیردستان دلسوز باشد.

۸) شجاع باشد یعنی به موقع سخن خود را بگوید و به موقع عمل کند و به موقع دستور دهد و از هیچ قدرتی خوف و ترس به خود راه ندهد. در این صورت است که پیروزیهای بزرگی نصیب ملت خویش خواهد ساخت و تحولی سازنده به وجود خواهد آورد.

۹) مردمی باشد یعنی دردها و گرفتاریها و مشکلات و نیازهای مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاریها و رفع نیازها همراهی و همدلی کند.

۱۰) علاوه بر موارد فوق مدیر باید دارای هوش و خلاقیت لازم در امور‏، سعی و تلاش در کار و تصمیم گیری‏، قدرت ابداع و ابتکار باشد و صفاتی دیگر از جمله بردباری، حلم، وقار، جذابیت، دافعیت و اعتماد به نفس را دارا باشد.

● ویژگی های اخلاقی مدیر اسلامی

۱) ارتباط با خدا:

اخلاق مدیر اسلامی باید در مسیر تقرب به خدا قرار گیرد که در این صورت هدف مدیریت اسلامی خدمت به خلق خدا خواهد بود که عمده ترین راه تقرب به خدا انجام فریضه دینی نماز است که نقش محوری در مدیریت دارد و بهترین وسیله ای است که یک مدیر را از لغزشگاهها حفظ خواهد کرد و به مدیریت در کاهش فساد‏، و اداره جامعه کمک خواهد نمود.

۲) نگرش اسلامی:

یعنی مدیر، مدیریت را امانتی سنگین بداند که از طرف مردم به او واگذار شده است که در این صورت هیچ گاه به بیت المال تعدی و تجاوز نخواهد نمود.

۳) مشورت خواستن از مردم:

یک مدیر باید بدون مشورت کردن، تصمیم نگیرد اما در این خصوص باید به این نکته توجه داشته باشد که با افراد جاهل، دروغگو‏، بخیل، ترسو، حریص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و کسی که رازنگه دار نیست مشورت نداشته باشد.

۴) امر به معروف و نهی از منکر :

یک مدیر اسلامی باید نیروهای خود را به نیکها و شایستگیها امر و از بدیها و ناشایستگیها نهی کند. که بقا و حیات اسلام و تشکیلات اسلامی که او مدیر آن است بستگی به این دو فریضه دارد.

۵) مردم دار باشد:

یعنی اخلاق اجتماعی داشته باشد. حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هایت و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوان ها در عدالت تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهند پرسید، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.»(۱)

۶) اخلاق مدیریتی داشته باشد:

حضرت علی (ع) در این مورد می فرمایند: «با مردم، به هنگام دیدار و در مجالس رسمی و در مقام داوری، گشاده رو باش و از خشم بپرهیز، که سبک مغزی، به تحریک شیطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزدیک می سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به جهنم نزدیک می کند.»(۲)

۷) اجرای عدالت:

مدیر اسلامی اگر عدالت را در جامعه اجرای نماید. نگاه مردم به نظام خوش بین شده و باعث بقای نظام خواهد شد هر چند این عدالت برای عدهای ناخوشایند است، اما برای عموم مردم مطلوب و خوشایند می باشد. بهتر است در این مورد به نهج البلاغه حضرت علی (ع) رجوع نماییم. حضرت می فرمایند: « در اجرای عدالت گشایش است و اگر کسی از عدل به تنگ آید‏، ستم را سختتر یابد.»(۳)

و در بیانی دیگر می فرمایند: « آنچه بیشتر، دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و روستاهاست.»(۴)

۸) ساده زیستی و زهد:

رهبری و مدیریت نظام اسلامی، در مصرف امکانات، مسئولیت سنگینی دارد. نوع و چگونگی مصرف مدیریت از امکاناتی که در اختیارش می باشد، اولین شاخصه نظام اسلامی است و محکی روشن در اینکه ببینیم چه میزان در مسیر آرمان های اسلامی حرکت می کنیم؟ و چقدر با مشکل مواجهیم؟!

برای آشنایی با مفهوم ساده زیستی و زهد به کلام گوهربار امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه می پردازیم؛ حضرت زهد و ساده زیستی را اینگونه تعریف می کنند: « ای مردم، زهد یعنی کوتاه کردن آرزو، و شکرگزاری برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر یادتان نرود. چه اینکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب های آسمانی روشنگر، بهانه ها را از بین برده است.»(۵)

۹) رعایت حال محرومان:

یعنی باید طبقه محروم جامعه در اولویت گذاری مورد توجه مدیران باشند در این خصوص حضرت علی (ع) می فرمایند:« در طبقه کم درآمد جامعه، خدا را در نظر بگیرید، آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند.»(۶)

۱۰) آزادی بیان و عقیده: یک مدیر باید به نیروها خود حق آزادی بیان و عقیده قائل شود و شایستگی شنیدن انتقادهای دلسوزانه آنها را داشته باشد به عبارتی بهتر، فقدان این امر باعث شکل گیری عقده های روانی، و سپس دو دستگی و تعارضات اجتماعی، خواهد شد که در نهایت، نظام را ساقط خواهد کرد. اثر دیگر فقدان این حق طبیعی باعث توقف رشد و خلاقیت انسانها، و ضایع شدن استعدادها, خواهد شد.

۱۱) بهره گیری از تجارب دیگران و اقوام گذشته:

مدیر اسلامی باید از تجارب دیگران استفاده کند و از ترقیات روزهمره آنان به نفع خویش بهره ببرد. و به دیگر معنا در آبادی دنیای خود از اهل دنیا استفاده کند بدون اینکه آخرت خود را از دست دهد‏ باید ایمان خود را حفظ نماید و اصول و ارزشهای اعتقادی خود را زنده نگه دارد.

۱۲) قاطعیت در برابر تخلفات مسئولین رده بالا و میانه، و سیاست عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه:

رعایت این امر باعث اعتماد جامعه به نظام مدیریتی و الگوپذیری از مدیران اسلامی جامعه خواهد بود. در این خصوص امام علی (ع) می فرمایند: « ای مالک از گناهان مردم درگذر، چنانچه دوست داری خدا گناهانت را بر تو ببخشاید و عفو فرمایید، چه تو برتر آنی و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولایت دارد، بالاتر…»(۷)

۱۳) ارتباط نزدیک با مردم:

یعنی مردم بتوانند به راحتی با مدیر خود ملاقات کنند. بنابراین مدیر اسلامی باید در دسترس همگان باشد نه عده ای خاص تا از آنچه که در جامعه می گذرد آگاه گردد. حضرت علی (ع) در این مورد به مالک اشتر توصیه می فرمایند: « ای مالک، خود را زیاد از رعیت پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونه ای است از تنگخویی و کم اطلاعی در کارها، چون نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز می دارد.»(۸)

۱۴) اولویت بندی اشتغالات:

یعنی نباید زیادی کارها یک مدیر اسلامی را سردرگم سازد و این امر از طریق برنامهریزی و تقسیم کار امکان پذیر می شود و در مواردی، کادرسازی و پرورش نیرو لازم دارد. در این باره حضرت امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر این چنین می فرمایند: « بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار، او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن، وی را پریشان.»(۹)

۱۵) اطاعت الهی:

یعنی مدیر غضب خداوند را پیش از همه غضبها مدنظر داشته و طاعت او را بر همه طاعتها مقدم بدارد. مدیر برای باقیماندن بر سر منصب خویش نباید دست به معصیت بزند حتی اگر مافوق او بخواهد که وی خطایی مرتکب شود، او نباید به چنین کاری تن در دهد‎‎؛ حضرت علی (ع) در این مورد میفرمایند: « مطیع مافوق بودن نباید منجر به معصیت خداوند گردد.»(۱۰)

۱۶) ترس از برکناری:

یعنی اگر مدیر اسلامی روزی از سمت خود به هر دلیلی به سمتی پایین تر تنزل پیدا کرد وظیفه دارد که این وضع موجود را بپذیرد و در خطی قرار نگیرد که مخالف مصالح نظام است چرا که هدف یک مدیر اسلامی جلب رضای الهی و پیشبرد آرمان های اسلام و انقلاب است. نه چیز دیگر. حضرت علی (ع) در این خصوص می فرمایند:« نباید بر آنچه از دست داده اید تاسف بخورید»(۱۱)

۱۷) حفظ و حراست از بیت المال و ارزشهای اسلامی:

یک مدیر اسلامی نباید در مصارف بیرون از حیطه کاریاش از امکانات بیت المال استفاده نماید؛ یعنی نباید اموال بیت المال را در راه نفع شخصی به کار ببرد. در این مورد حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: « به خدا سوگند، اگر ببینم آن بیت المال به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته باشد، آن را باز می گردانم، که در عدالت گشایش است و آن که عدالت را تحمل نکند، ستم را هرگز تحمل نخواهد کرد.»

سخن پایانی: از آنچه گفتیم چنین برمی آید که مدیریت اسلامی بر اساس معنویت و فرهنگ بنا نهاده شده است و هدف آن نیز آخرت گرایی است یعنی قرار دادن امکانات دنیوی در جهت آخرت. و نباید فراموش کرد که آخرت گرایی به معنای فراموش کردن دنیا نیست بلکه آخرت گرایی تلبس به ارزشهای الهی و قرآنی است. و یک مدیر اسلامی زمانی می تواند در مسیر آخرت گرایی حرکت کند و در واقع مدیریت اسلامی داشته باشد که مجهز به فرهنگ قرآنی بوده و مصمم به پیاده کردن این فرهنگ در جامعه باشد. و جامعه ای که در آن مدیریت اسلامی اجرا شود و یک مدیر اسلامی در راس امور قرار بگیرد، چنین جامعه ای در مسیر آخرت گرایی حرکت خواهد کرد و در این صورت است که افراد جامعه می توانند به سرمنزل مقصود که همان قرب الهی است دست یابند.

نویسنده: علیرضا تاجریان
پاورقی:
۱- نهج البلاغه، ترجمه نامه ۲۷ ( نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابی بکر، هنگامی که او را در آغاز سال ۳۷ هجری به سوی مصر فرستاد.)
۲- نهج البلاغه، ترجمه نامه ۷۶ ( نامه به عبدالله بن عباس، هنگامی که او را در سال ۳۶۵ هجری به فرمانداری بصره نصب فرمود.)
۳- نهج البلاغه، خطبه ۱۵
۴- نهج البلاغه‏، نامه ۵۳
۵- نهج البلاغه، خطبه ۸۱
۶- نهج البلاغه، نامه ۵۳
۷- نهج البلاغه، نامه ۵۳
۸- نهج البلاغه، نامه ۵۳
۹- نهج البلاغه، نامه ۵۳
۱۰- نهج البلاغه، قصار الحکم، شماره ۱۶۵
۱۱- نهج البلاغه‏، نامه ۴۷
منابع:
۱- ترجمه نهج البلاغه، مترجم: حجه الاسلام محمد دشتی، ناشر: موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، چاپ ۱۶، زمستان ۸۲
۲- اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن، حجت الاسلام دکتر ولی الله نقی پورفر، تهران، ولی الله نقی
پور ۱۳۸۳
۳- مدیریت اسلامی، محمد حسین ابراهیمی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹


موضوعات مرتبط: مدیریتیفرهنگیمذهبی

تاريخ : پنج شنبه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

چند بار برایتان اتفاق افتاده که حرفی بزنید و بعد متوجه شده باشید که فرد یا افراد مقابل به درستی متوجه منظور شما نشده اند و مخالف میلتان عمل کرده اند؟

تا کنون برایتان اتفاق افتاده که در یک کنفرانس و یا انجمن سخنرانی کرده باشید، اما پس از اتمام مراسم آرزو کنید که ای کاش ارائه بهتری از خود به نمایش گذاشته بودید و مفهوم را به شیوه بهتری بیان می نمودید؟

در این مقاله قصد نداریم به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید در حین یک مکالمه خونسردی خودتان را حفظ کرده و عصبانی نشوید، البته این مسئله به نوبه خود یک امر مهم در ارتباط با دیگران محسوب می شود! اما مي خواهيم در این مقاله به شما آموزش دهیم که در حین صحبت کردن چگونه می توانید تاثیر بیشتری بر روی اطرافیان خود بگذارید و آنها را بهتر متوجه منظور خود کنید.

چقدر احتمال دارد که پیش از صحبت کردن چند لحظه صبر کرده و فکر کنید؟ بیشتر ما در لحظه ای که شروع به صحبت کردن می کنیم فقط به چیزی که میخواهیم به آن برسیم فکر می کنیم و بعد هم دهانمان را باز می کنیم و حرف می زنیم. اگر احساس میکنید که جزء این افراد هستید، باید بدانید که در گروه اکثریت قرار دارید؛ اما در عین حال باید توجه داشته باشید که اگر حتی برای چند لحظه به سایر عوامل دخیل در مکالمات روزمره خود دقت کنید، به تاثیر گذاری بیشتری در افراد مقابل خواهید رسید.

امری که می تواند به شما کمک کند تا تاثیر خود را بهبود بخشیده و ناکامی را تا میزان زیادی کاهش دهید، این است که بدانید: "مصداق ارتباط، پاسخی است که از طرف مقابل دریافت می کنید."

ارقام متداول نشان دهنده این امر هستند که وقتی ارتباط رودررویی با طرف مقابل داریم، تنها 70% از کل پیام ما با لغات و زبان کلامی به شخص مقابل منتقل می شوند و ما بقی تاثیر از روی حرکات بدن و تن صدای شما انتقال می یابند. هر چند لغات به نوبه خود سهم کوچکی را به خود اختصاص داده اند، و باید با سایر المان ها همخوانی داشته باشند تا بتوانند معنای واقعی را به طرف مقابل انتقال دهند، اما به هر حال یکی از موارد ضروری در ارتباطات به شمار می روند.

واقعاً عجیب است؛ چرا که ما آموزش های کافی برای نحوه صحیح برقراری ارتباط را نمی بینیم و اصلاً متوجه نيستيم که تنها صحبت کردن مهم نیست و گوش دادن نیز یکی از فاکتورهای ضروری در مکالمات محسوب می شود. در دنیای بزرگسالان اکثر راههای برقراری ارتباط به ارتباط لفظی ختم می شود. کمی به گذشته و دوران تحصیل خود فکر کنید، ببینید که چقدر وقت صرف یادگیری خواندن و نوشتن کرده اید؟ هر چند در حال حاضر میزان باسوادی در کل جهان پیشرفت چشمگیری داشته، اما باید توجه داشت که در طول این دوران هیچ گونه آموزش خاصی در مورد نحوه برقراری ارتباط صحیح، به دانش آموزان داده نمی شود.

زمانیکه ارتباط رودرویی را با دیگران داریم برای اینکه بتوانیم بالاترین تاثیر را برر وی آنها بگذاریم -چه مخاطب ما یک فرد باشد چه اشخاص زیادی باشند- بهتر است کمی صبر کنیم و به چند مسئله جزئی دقت کنیم. اولین چیزی که باید پیش از هر چیز به آن توجه کنید این است که ببینید مخاطبتان چه کسی است.

زمانیکه ما پیام های ارتباطی را "دریافت" می کنیم، این ارتباط از "فیلتر"های مختلفی می گذرد تا به ما برسد. این فیلتر ها می توانند شامل موارد زیر باشند:

  • حالت روحی فردی ما و احساساتی که داریم
  • نظر ما نسبت به فرستنده پیام
  • ارتباطات قبلی با فرد مورد نظر
  • اینکه پیام چه اثری می تواند برای ما در بر داشته باشد
  • میزان درک فردی ما از لغاتی که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند
  • نحوه تجزیه تحلیل لغات توسط ما
  • "برنامه" باطنی ما

به عنوان یک فرستنده پیام، تا کنون چقدر وقت گذاشتیم تا به این موارد فکر کنیم؟ چند لحظه به خودتان وقت بدهید، در مورد مخاطبین خود فکر کنید، اگر بتوانید با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنید، آنها خوشان به شما کمک می کنند تا بتوانید منظور تان را واضح تر برایشان تشریح کنید. همه افراد برای بیان یک مطلب شیوه های متفاوتی را انتخاب می کنند و همه سعی بر این دارند تا میزان تاثیرگذاری خود را افزایش دهند. شاید شما در مورد ضرب المثل قدیمی "خودتان را جای آنها بگذارید" چیزهایی شنیده باشید. افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران موفق هستند، این کار را انجام می دهند حال چه به صورت آگاهانه چه به طور ناخودآگاه. اگر شما مواضع فرد مقابل را در نظر گرفته و دنیا را از چشم های او مشاهده کنید، دید بازتری پیدا کرده و راحت تر می توانید پیام خود را به او انتقال دهید. این امر شما را قادر می سازد تا راههای متعددی برای بیان مطلبی که در ذهن دارید پیدا کنید.

همچنان که زندگی می گذرد و ما به عرصه های جدید آن قدم می گذاریم، نوعی تکنیک فردی برای برقراری ارتباط با دیگران بر می گزینیم. کلید طلایی تاثیر گذاری بیشتر این است که انعطاف پذیری خود را افزاش دهید تا قادر شوید پیام خود را آنچنان که مناسب حال مخاطب است به او انتقال دهید.

چند لحظه وقت بگذارید و بر روی حق انتخاب هایی که دارید تمرکز کنید. به عنوان مثال فرض کنید که می خواهید یک اقامتگاه تفریحی را تشریح کنید.

آسمان آبی دریای آرام و دلپذیر که اشعه های نور خورشید بر روی آن طنین انداخته اند. شن های سفید ساحل، رستوران کوچک ساحلی که مردم در حالیکه افتاب سوخته شده اند، اطراف آن نشسته اند و همچنان که با هم صحبت می کنند، لبخند بر روی لبانشان نقش بسته. منظره جزیره از کلبه ها و ساختمان های سفیدی تشکیل شده و از بالای تپه برگ های سبز زیتون قابل مشاهده است.

شايد شما بتوانید گرمای خورشید و شن های ساحل را احساس کنید. زمانیکه پایتان را بر روی شن های ساحل می گذارید، آب به شما خوش آمد می گوید، وقتی هم که از آب بیرون می آیید و به سمت رستوران می روید، اندیشه صرف یک لیوان نوشیدنی خنک به شما آرامش می دهد. بوی انواع کباب هایی که در فضای باز درست میشود، شما را گرسنه کرده و دلتان می خواهد چیزی بخورید.

یا، سکوت ساحل که با رفت و آمد گاه و بی گاه جت اسکی در هم می شکند! زمانیکه به سمت رستوران می روید، صدای صحبت کردن افراد مختلف با لهجه های متفاوت را می شنوید. همچنان که به موزیک گوش می دهید، می توانید به صحبت کردن با دیگران نیز فکر کنید و برای شام برنامه ریزی کنید. پرنده ها صبح ها و بعد از ظهرها آواز می خوانند.

همه این موارد در حال توصیف همان محل و همان تعطیلات هستند. کدام یک از آنها برای شما جذاب تر است؟

یکی از فاکتورهای اساسی در برقراری ارتباط، نحوه ارائه "لغات" مختلف و چیدن آنها در کنار یکدیگر است.

نمی توانیم بگوییم که کدام یک از موارد بالا به طور قطع "بهتر" از سایرین است. حقیقت اینجاست که در مقوله برقراری ارتباط، افراد مختلف را می توان در این گروه ها دسته بندی کرد: "بصری" ، "احساسی" و "شنیداری." به هر حال همه افراد توانایی استفاده از هر سه مورد را دارند، اما همیشه یکی از موارد بر سایرین برتری دارد و از یکی از موارد دیگر به عنوان عامل پشتیبان استفاده می شود. بنابراین زمانیکه اتفاقات مختلف را مرور می کنیم، از یکی از مواردی که برایمان طبیعی تر است استفاده میکنیم. کسی که معمولاً از کانال ارتباط بصری خود استفاده می کند، ما برای به تصویر کشیدن یک مکان رویایی برای سپری کردن تعطیلات، باید از زبانی استفاده کنیم که اشکال و صحنه ها را درذهن او به تصویر بکشد و آنها را قادر کند که محل مورد نظر را در ذهن خود مجسم کنند. به هر حال با هر کسی که می خواهید صحبت کنید باید با زبان خودش با او حرف بزنید. شما فکر می کنید که خودتان به کدام یک از این گروهها تعلق دارید؟

زمانیکه ما قصد صحبت کردن با دیگران را داریم - چه با تیم کاری خود در محل کار چه یک دوست - باید به این امر توجه داشته باشیم که کلیه افراد از فروشنده گرفته تا خریدار، شیوه خاصی برای تجزیه تحلیل اطلاعات دارند. شما زمانیکه می خواهید با آنها به درستی ارتباط برقرار کنید، باید حتماً به شیوه خودشان سر صحبت را باز کنید. به هین دلیل هم هست که در آغاز این گفتار اشاره داشتیم که باید میزان انعطاف پذیری خود را افزایش دهید.

زمانیکه می گوییم "قبل از حرف زدن فکر کنید" شما را به انجام چند ترفند مفید ترغیب می کنیم. در اولین مرحله به مخاطب یا مخاطبین خود فکر کنید. در مورد آنها چه میدانید؟ واکنش آنها نسبت به حرف های شما چیست؟ چقدر از حرف های شما را می توانند درک کنند؟  زمانیکه برای بررسی یک چنین مطالبی وقت بگذارید، می توایند منظور خود را به درستی به دیگران منتقل کنید.

مرحله بعدی این است که در مورد مخاطب خود فکر کرده و ببیند به کدام یک از گروهای بصری، احساسی و شنیداری بستگی دارند. البته انجام این کار زمانیکه طرف مقابل شما تنها یک نفر باشد، ساده تر است . زمانیکه در مقابل گروهی از افراد قرار می گیرید، باید طوری حرف بزنید که با گفته های خود هر سه گروه را تحت پوشش قرار دهید، البته اکثر افرا بصری و شنیداری هستند.

برای اینکه میزان آگاهی خود را از دیگران افزایش دهید، می توایند به دنبال چند "شاخص" اصلی باشید. شاید پاسخ کلی را به شما ندهند، اما می توانند شما را در مسیر مناسب هدایت کنند.

افراد "بصری" معمولاً در حرف های خود از لغات تصویری استفاده می کنند. دایره لغات آنها از رنگ ها، تصاویر و صحنه ها تشکیل شده است. آنها با حرف های خود مناظر و صحنه ها را نقاشی می کنند. آنها همچنین خیلی تندتر صحبت می کنند، سرزنده تر هستند، و حرکات بیانگر بدنی شان بیشتر است و از دستان خود برای تقویت تصاویر استفاده می کنند. حرکات دست آنها از بالای سینه به سمت خارج بیشتر است.

افراد احساسی از حرف های احساسی استفاده می کنند. آنها در این مورد که چه احساسی دارند، صحبت می کنند؛ نیاز دارند که چیزی را در دست بگیرند، احساس آنها در مورد چیزهای ملموس بیشتر است مثلاً یک شیء چقدر نرم یا زبر است، و به طور کلی بیشتر در مورد احساست خود نسبت به چیزهای مختلف صحبت می کنند. آنها کمی آرامتر صحبت می کنند، برای فکر کردن چند لحظه صبر می کنند و به احساسات خود بیش از هر چیز اهمیت می دهند. آنها حرکات بیانگر بدنی زیادی از خود بروز نمی دهند و حرکات دست هایشان بیشتر به سمت داخل است. ممکن است خودشان را با دست هایشان بگیرند و یا چیزی را در دستشان بگیرند.

شنیداری ها از صحبت کردن در مورد مسائل مختلف لذت می برند! آنها معمولاً سؤال های زیادی می پرسند و میخواهند در مورد موضوعات مختلف با هم بحث کنند. آنها  خیلی ریز بین هستند و درکشان کمی مشکل است. آنها گوش هایشان در همه حال تیز است، حرکات بیانگر بدنی شان ریتمیک بوده و بیشتر به دهان، سر و گوش ها توجه دارند.

شاید تا کنون به این نتیجه رسیده باشید که پیش از صحبت کردن باید موارد بسیار زیادی را در نظر بگیرید، اما اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که مدت زمان زیادی را در زندگی خود صرف صحبت کردن می کنید و این کار ارزشش را دارد که مهارت های گفتاری خود را ارتقا بخشید. اگر توانایی انجام یک چنین کاری را نداشته باشید، آنوقت مجبور می شوید که همیشه دیگران را محکوم به درک نکردن منظور خود کنید. به هر حال همیشه تقصیر با طرف قمبال نیست. به عنوان فرستنده یک پیام باید مطمئن باشیم که آنرا به درستی به گیرنده انتقا داده ایم. نه تنها باید سطح آنها را در نظر بگیریم و واکنش احتمالی شان را پیش بینی کنیم، بلکه باید به قول معروف طول موجمان را نیز با آنها هماهنگ کنیم. باید همیشه به یادمان باشد ممکن است با فردی که برای او پیغام می فرستیم تنظيم نشده باشيم. با فکر کردن در مورد اولویت های خود می توانیم بفهمیم که کدام شیوه پردازش را محاسبه نکرده ایم. از اینجا به بعد می توانیم بر روی افزایش قابلیت انعطاف پذیری برای استفاده از زبان مناسب برای پوشش ذهنی دیگران استفاده کنیم.

توجه – "مصداق ارتباط، پاسخی است که از طرف مقابل دریافت می کنید"


موضوعات مرتبط: شخصیآموزشیفرهنگی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

چند وقت پیش ، برای تجهیز ساختمان اداری یکی از دوستان ، سفارش ساخت مبلمان اداری به کارگاهی در حوالی جاده ساوه - به نام مبلمان اداری فیکا - دادیم. البه اینرا هم بگویم که قبل از اینکه سفارش را قطعی کنیم ، یکی-دوبار به محل کارگاه تولیدی مبلمان اداری فیکا رفت و آمد کردیم و بعد از اینکه دیدیم اینها دفترو دستکی دارند ، سفارش را دادیم . قرار شد مبلمان اداری فیکا ، بعد از دوهفته ، سفارش مارا آماده کنند و تحویلمان بدهند. بعد از دو هفته از طرف مبلمان اداری فیکا تماس گرفتند و تقاضای چند میلیون پول (علاوه بر وجوه دریافتی قبلی ) کردند، دوست ماهم که میدید شرایط خاص است و عید نزدیک است ، دلش را به دریا زد و علیرغم توصیه من ، با طرف تسویه حساب کامل کرد بدون اینکه حتی یک صندلی بدستش داده باشند.

حالا مدتی است که کارش شده اینکه روزه یک مرتبه تا جاده ساوه برود و به دفتر شرکت مبلمان اداری فیکا سر بزند و سراغی از پولش را بگیرد، جالب اینکه تولید کننده محترم اصلا به روی خودش نمی آورد که قرار بوده با این چند میلیونی که گرفته ، کاری انجام بدهد! فقط وعده میدهد که به زودی و پس از پرداخت عیدی کارکنان شرکت ،پول شما را در چند قسط میدهیم!

اینرا اینجا نوشتم تا با اسم و رسم مبلمان اداری فیکا و مدیریت محترم آن ، آقای حسین آقچه کهریزی ، آشنا شوید.

 روش جالبیه برای پرداخت عیدی آخر سال کارکنان شرکت ، نه ؟!

 


موضوعات مرتبط: مدیریتیفرهنگی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

 

شوخی امام با دخترها، فاطی و فوتی

می دانیم حضرت امام برای نام گذاری دختر، فقط نام فاطمه و زهرا را می پذیرفتند. در خانواده خودشان همه چند تا فاطمه بود. یک بار در یکی از ملاقات ها که اعضاء خانواده جمع بودند دختر خانم ها از ایشان پرسیدند آقا ما چند تا فاطمه داریم و هر کدام را صدا می کنیم همه جواب می دهند. حالا چه کنیم؟

امام به شوخی جواب داد:" خب یکی را فاطی صدا کنید و یکی را فوتی " که همه خندیدند.

نقل از : تابناک


 


موضوعات مرتبط: فرهنگیمذهبی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

 

ترجمه: مهدی سریرچی


در زندگی و کسب‌وکارتان هر روز با عباراتی چون «شما هفت روزه پول تان را دریافت خواهید کرد» «تمام کارهای ما طبق قرار داد بوده و مورد تائید است»، روبه‌رو می‌شوید.

اگر بدانید همکاران شما چه موقع راستش را به شما می‌گویند و چه زمانی دروغ می‌گویند، عالی نیست؟ برای این کار راهی وجود دارد.

جینین دریور، چند دهه از عمرش را در سازمان‌های اطلاعاتی صرف آموزش کشف دروغ به ماموران این سازمان‌ها کرده و در کتاب اخیرش به نام «نمی توانی به من دروغ بگویی» نحوه کارش را شرح داده است.


او می‌گوید: «کارآفرین‌های زیادی با دروغ مورد کلاهبرداری قرار گرفته‌اند یا منافع شان را از دست داده‌اند.» برای اجتناب از این سرنوشت و فهمیدن عدم صداقت همکارانتان گام‌های زیر را بردارید:


1. برای شروع رفتار عادی شخص را مشاهده کنید.


قبل از اینکه بخواهید درباره راستگویی یا دروغگویی افراد قضاوت کنید اول باید بدانید که در مکالمات عادی و اوقاتی که هیچ استرسی ندارد چگونه رفتار می‌کند. چون ممكن است رفتارهایی مانند تکان دادن سریع یک پا یا استفاده بیش از حد از آوا‌های ربط مانند «اوووم»، «خوب» و.... که در حالت کلی نشانه‌ای از وجود مشکل و عدم صداقت در گفتارهای یک فرد تلقی شود - جزو رفتار‌های عادی آن فرد به خصوص در هنگام مراوده باشد.
دریور می‌گوید: هنگامی که این آشنایی را با رفتار افراد برقرار کردید، می‌توانید محدوده مجاز آنها را تعیین کنید. برای این کار شما حداقل به سه دقیقه وقت برای تمرکز روی حرکات و رفتار فرد نیاز دارید.


2. به دقت گوش کنید


دریور می‌گوید تجزیه و تحلیل نوع بیان جملات می‌تواند در تشخیص اینکه چه کسی دروغ می‌گوید، به شما کمک کند. به عنوان مثال اگر شما یک سوال که پاسخش بله یا خیر است بپرسید، پاسخ باید «بله» یا «خیر» باشد.

حواستان به جملات تکذیبی که در آنها از «خیر» استفاده نمی‌شود، باشد.

مثلا بپرسید« آیا هرگز سرقت کرده اید؟» دریور می‌گوید: اگر پاسخ او این باشد که «من هرگز چنین کاری نمی‌کنم» این می‌تواند یک نشانه باشد.

و اضافه می‌کند اگر پاسخ: «نه. هرگز» باشد، می‌توان آن را پاسخی صادقانه دانست و تا زمانی که کلمه «نه» در آن وجود دارد درست است. اگر به این عبارت توجه کنید «من هرگز چنین کاری نمی‌کنم» درمی‌یابید جمله‌ای درباره آینده است و پاسخ سوالی که شما درباره گذشته پرسیده اید نیست.

 
3. در جست‌وجوی «نقاط داغ» باشید.

به گفته دریور نقطه داغ وقتی است که کسی از محدوده مجاز خودش به صورت مشکوکی خارج می‌شود.

منطقه‌ای که شما باید دقت زیادی روی آن داشته باشید. زبان بدن راه مناسبی برای پیدا کردن نقاط داغ است. برای مثال نگاه مستقیم به پا‌ها یا شکم در هنگام حرف زدن تمایلات واقعی فرد را نشان می‌دهد. در مقابل بالا انداختن شانه‌ها نشانه تردید است.

سوال‌های دنباله دار بپرسید


پیدا کردن یک نقطه داغ لزوما دلیل دروغگو بودن فرد نیست اما دلیل خوبی دارید تا با پرسیدن چند سوال دیگر کشف‌های بیشتری بکنید. برای مثال در یک مصاحبه استخدامی بپرسید «این بخش خالی در سابقه کاری تان را توضیح دهید».

به گفته دریور: «افراد معمولا وقتی دروغ می‌گویند دچار اختلال و تناقض گویی می‌شوند.» بهتر است در همین زمینه دوباره سوالاتی بپرسید. توجه کنید تا وقتی که چیزی را نپرسیدید درباره آن قضاوت نکنید. هرگز سعی نکنید که ذهن خوانی کنید.

 
4. بپرسید که آیا آنها راست می‌گویند.

دریور می‌گوید:آخرین سوالی که باید بپرسید این است که آیا در پاسخ‌هایی که به سوالاتم دادی راستش را گفتی ؟ ما در انتظار یک بله یا یک نه هستیم. به طرز شگفت‌آوری بسیاری از افراد در این نقطه وجود یک دروغ کوچک (یا بزرگ) در گفته‌هایشان را تائید می‌کنند و از این طریق می‌توانید به حقیقت پی ببرید.
اگر فرد مورد نظر قرار باشد در موقعیتی قرار بگیرد که باید به او اعتماد کرد و واقعا نیاز دارید بدانید این شخص قابل اعتماد هست یا خیر، می‌توانید با یک سوال قدرتمند بحث‌تان را ادامه دهید: «چرا باید حرفت را باور کنم؟»
در این بخش باید قدری نیرنگ آمیز رفتار کنید: هر جوابی که در ابتدا دریافت کردید قبول نکنید و دوباره بپرسید. « این واقعا جواب سوال من نبود. چرا باید حرفت را باور کنم؟»


جواب بعدی را به دقت گوش کنید باید کوتاه و ساده باشد و مضمونی شبیه این داشته باشد: «چون من حقیقت را گفتم».
یک فرد دروغگو تمایل دارد فوری حرفش را باور کنید. این کار شما ممکن است به عصبانیت او و متهم کردن شما به چیزی مانند اینکه با وجود صداقتش نمی‌خواهید حرفش را باور کنید منجر شود یا بیان کند که در این حالت او نمی‌خواهد با شما کار کند. اگر فرد دروغگو گستاخ باشد برای اینکه فورا حرفش را باور کنید شما را به منابع مختلفی ارجاع می‌دهد: «شما می‌توانید از هرکسی که تا به حال برایش کار کرده ام بپرسید که آیا صادق هستم یا خیر».


دریور می‌گوید اتفاقا وقتی چیزی شبیه این شنیدید آنها را باهم روبه‌رو کنید. به اعتقاد او کمتر کسی این‌کار را می‌کند، اما اگر این کار را انجام دهید از نتایجی که به دست می‌آورید شگفت زده می‌شوید.

 

 


موضوعات مرتبط: آموزشیعمومیفرهنگی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زنده باد یاد و خاطره سرداران شهید

گرامی باد یاد و خاطره ۸ سال پایمردی و مقاومت شیرزنان و دلاور مردان بی ادعا

 


موضوعات مرتبط: فرهنگیمذهبی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |

 

معجزة ” نه “ گفتن

گفتن ” نه“ خيلي مشكل است ولي جريمة نگفتن ” نه“ خيلي بيشتر است. اگر به هر درخواستي پاسخ مثبت دهيد، به سرعت منابع خود، شامل منابع مالي، زمان و غيره را از دست مي‌دهيد. بعلاوه، دچار استرس، خستگي، فشاركاري و مواجه با ضرب‌الاجل‌هاي زماني نادرست نيز مي‌شويد.

پاسخ رد به در خواست‌هاي نابجا فوايد پنهاني را نيز بدنبال دارد. براي مثال پاسخ رد به مشتريان جديد به هنگام رونق يك فعاليت، تمركز تلاش‌ها براي كسب رضايت مشتريان موجود، را بدنبال دارد.


موضوعات مرتبط: فرهنگی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |