ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر دانشگاه پیام نور از امروز یکشنبه آغاز شد.
ثبتنام آزمون فراگير دورههای كارشناسی ارشد نوبت دوازدهم دانشگاه پيام نور از امروز یکشنبه ۱۶ مهرماه ۹۱ از طريق سايت سازمان سنجش به نشانی www.sanjesh.org آغاز شد و تا ۲۲ مهرماه نيز ادامه دارد.
آزمون فراگير دوره كارشناسی ارشد، کارشناسی و کارشناسی ناپیوسته (کاردانی به کارشناسی) در طبق اعلام قبلی در دو نوبت صبح و عصر ۲۴ آذرماه ۹۱ برگزار می شود.
دانلود دفترچه کارشناسی ارشد فراگیر
موضوعات مرتبط: مدیریتیدانلود
ثبت نام کنکور کارشناسی ارشد 92 لحظاتی قبل در سامانه سازمان سنجش آغاز و فرایند نام نویسی تا 16 آبان ماه ادامه دارد.
مبلغ خرید کارت اعتباری برای ثبت نام اصلی یا شناور کنکور کارشناسی ارشد سال 92، 17 هزار و 800 تومان و مبلغ خرید کارت اعتباری علاقمندی دانشگاههای پیام نور و غیرانتفاعی 5 هزار و 800 تومان اعلام شده است.
حداکثر تعداد کارت قابل خرید در هر مرحله، 3 عدد کارت است و متقاضیان با مراجعه به سامانه سازمان سنجش به نشانی www.sanjesh.org می توانند برای خرید کارت اقدام کنند.
ثبت نام و شرکت در آزمون ورودی تحصیلات تکمیلی سال 1392 و هجدهمین دوره المپیاد علمی دانشجویی کشور، از 9 آبان ماه در همین سامانه آغاز می شود و تا 16 ماه جاری ادامه دارد.
آزمون ورودی تحصیلات تکمیلی صبح و عصر روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه، 18، 19 و 20 بهمن ماه 1391 برگزار خواهد شد.
موضوعات مرتبط: مدیریتیعمومی
پل سروادي مترجم : علي ميرشاهي |
اگر مي خواهيد افراد شايسته را به مجموعه سازمان خود بيفزاييد، به اين راهنمايي توجه کنيد.
همان طور که کارفرمايان به سرعت درمي يابند، بين کارمنداني که با شغل و سازمانشان هماهنگ هستند و ساير کارمندان، تفاوت بسياري است. اما چگونه مي توان چنين کارمنداني را يافت؟ کليد موفقيت، به کارگيري يک برنامه گزينش و استخدام مناسب و پيروي از فرآيند اثبات شده آن براي موقعيت هاي شغلي مورد نظرتان در سازمان است. اگر مي خواهيد به نتيجه مطلوب دست يابيد، به دنبال راه ميان بر نباشيد، در برابر وسوسه از قلم انداختن مراحل کار مقاوم بوده و مراحل زير را به ترتيب دنبال کنيد. آنچه براي يافتن و جذب نيروي کار مناسب و با کفايت، نياز است، انجام دهيد؛ يک شرح شغل دقيق و کامل تهيه کنيد. در اولين گام مطمئن شويد که براي هر کدام از موقعيت هاي شغلي مورد نظرتان، شرح و تعريف موثري در اختيار داريد. در تهيه يک شرح شغل، بايد درباره نقشي که افراد بدان گماشته خواهند شد، مجموعه مهارت هاي مورد نياز ايشان، ويژگي هاي شخصي با اهميت براي انجام موفقيت آميز وظايف و هر تجربه مرتبطي که يک متقاضي را از ديگر متقاضيان متمايز مي سازد، به دقت و به طور حساب شده فکر شود. شرح شغل پايه و اساس فعاليت را به روشني بيان مي کند، اما با اين حال تعجب خواهيد کرد اگر بدانيد تعداد بسيار زيادي از شرکت هاي کوچک در تهيه و بهنگام سازي شرح شغل ناتوان هستند. يک برنامه «مسير ترقي» تدوين کنيد. علاوه بر تهيه شرح شغل، تهيه يک برنامه «مسير ترقي» شغلي براي کارمندان کليدي سازمان که در موفقيت برنامه کسب و کار شما نقش حياتي دارند، از اهميت خاصي برخوردار است. رهبران تيم، مديران بخش و فروشندگان از جمله اين افراد هستند. براي مثال، در نظر بگيريد که 20 فروشنده در سازمان شما مشغول به کار هستند. در ميان اين گروه، 4 نفر ايشان از عملکرد بسيار بالايي برخوردارند، 12 نفر عملکردي قابل قبول و 4 نفر ديگر عملکردي نسبتاً ضعيف دارند. اگر شما بتوانيد تعداد افراد با عملکرد عالي را از 20 درصد کل فروشندگان به 33 درصد افزايش دهيد، مي توانيد شاهد تاثيري شگرف بر عملکرد سازمان باشيد. براي رسيدن به اين هدف، لازم است براي تمام اعضاي اين گروه شرح دهيد که براي دستيابي به موفقيت، مهارت و ويژگي هاي مشترک در فروشندگان گروه ارشد را شناسايي کرده و آن را سرمشق خود قرار دهند. استفاده از اين اطلاعات به شما نيز در انتخاب دقيق تر فروشندگان يا کارمندان بخش موردنظر کمک مي کند. به ياد داشته باشيد که يکي از ويژگي هاي کارمند با کفايت، برخورداري از شوق ترقي و دستيابي به درجات شغلي بالاتر است. آگهي خود را پيش نويس کنيد، موقعيت شغلي و صلاحيت هاي لازم را شرح دهيد. هرچند برخي کارجويان چنين الزاماتي را ناديده گرفته و بدون ملاحظه، به آگهي شما پاسخ مي دهند، اما درج اين اطلاعات در محدود کردن تعداد متقاضيان فاقد شرايط کمک خواهد کرد. در رسانه اي آگهي دهيد که احتمال ديده شدن آن توسط کارجويان بالقوه، بيشتر باشد. هرچند موسسات و سايت هاي کاريابي اينترنتي محل مناسبي براي درج فرصت هاي شغلي است، اما نشريات تخصصي و روزنامه هاي محلي را نيز نبايد ناديده گرفت. يک سري سوال غربالي، مناسب مصاحبه تلفني، تهيه کنيد. فهرستي از سوالات مناسب که مي توانيد از طريق تلفن مطرح کنيد، به شما کمک مي کند تا در اولين تماس داوطلبين، متقاضيان مناسب را شناسايي کرده و سايرين را حذف کنيد. رزومه هاي دريافتي را بررسي کرده و داوطلبان برتر را شناسايي کنيد. به مجردي که آگهي خود را منتشر کنيد، دريافت رزومه ها نيز آغاز خواهد شد... حتي گاهي بيش از آنچه که پيش بيني کرده ايد. در ميان آنها به دنبال تجربيات، تحصيلات و مهارت هاي لازم باشيد، اين موارد شما را در جداسازي سريع رزومه ها و شناسايي داوطلبان برتر کمک مي کند. داوطلبان را از طريق مصاحبه تلفني، مجدد غربال کنيد. وقتي تعداد رزومه ها را به تعداد معدودي از داوطلبان بالقوه محدود کرديد، به داوطلبان تلفن کرده و با استفاده از سوالات غربالي تعداد شرکت کنندگان را باز هم محدودتر کنيد. استفاده از مجموعه اي منسجم از سوالات در اين مرحله و در مصاحبه حضوري، شما را مطمئن مي سازد که داوطلبان به صورت يکسان ارزيابي شده اند. داوطلبان مناسب را براي ارزيابي نهايي انتخاب کنيد. بر مبناي پاسخ هاي به دست آمده در مصاحبه تلفني، داوطلباني را که احساس مي کنيد براي گام بعدي اين فرآيند، يعني ارزيابي نهايي، مناسب هستند انتخاب کنيد. داوطلبان بالقوه خود را از نظر مهارت و ويژگي ها به وسيله روش هاي اثبات شده، ارزيابي کنيد. هرچند رزومه و مصاحبه تلفني مطالب بسياري را درباره کارجويان در اختيار شما قرار مي دهد، اما براي سنجش دقيق ويژگي هاي رفتاري و سرعت استدلال و ادراک داوطلبان، به ابزار و روش ارزيابي قابل اعتمادي نياز است. براي مثال، استفاده از يک روش مناسب، شما را قادر مي سازد تا متوجه شويد که آيا فرد مورد نظر داراي وجدان کاري است يا فردي است بي اشتياق، درونگراست يا برونگرا، انعطاف پذير است يا غيرقابل انعطاف، پذيراي عقايد تازه است يا فردي است با ذهن بسته، آيا از ثبات عاطفي برخوردار است يا فردي مشوش و متزلزل است. برنامه مسير ترقي که براي هريک از موقعيت هاي شغلي تهيه کرده ايد در تعيين اينکه کدام ويژگي رفتاري براي آن موقعيت مناسب است، شما را کمک مي کند. براي مثال، بايد از يک فروشنده موفق انتظار داشت که فردي برونگرا باشد. از طرفي، مشکلي پيش نخواهد آمد چنانچه شخصي که شغلي دفتري به وي سپرده مي شود، فردي درونگرا باشد. برنامه مصاحبه داوطلبان را زمانبندي و برگزار کنيد. وقتي داوطلبان را براساس مراحل قبلي انتخاب کرديد، مصاحبه ها را زمانبندي و اجرا کنيد. جهت برخورداري از يک مصاحبه سازمان يافته و مقايسه داوطلبان بر اساس روندي منطقي، مجموعه منسجمي از 10 تا 12 پرسش را مورد استفاده قرار دهيد. داوطلب مناسب را انتخاب کنيد. انتخاب خود را بر اساس انطباق بهترين داوطلب با شرح شغل در نظر گرفته شده انجام دهيد. وضعيت تجربه، کار و تحصيل شخص را مجدد بررسي کنيد تا هر مشکل بالقوه اي که در آزمون ها و مصاحبه هاي مراحل قبل پنهان مانده است، آشکار شود. پيشنهاد خود را به داوطلب ارائه دهيد. اطلاعاتي که شما در جريان مصاحبه جمع آوري کرده ايد، مي تواند در راستاي پيشنهاد برنامه ها جهت جبران کاستي ها و يافتن نيازهاي آموزشي افراد انتخاب شده، به کار رود. چند پيش نياز ديگر پيش از اينکه شما فرآيند استخدام را آغاز کنيد، بايد تدابير مربوط به همسازي و تناسب افراد با ساختار سازمان را مورد توجه قرار دهيد. روش شما براي اطمينان از همسازي آنها با فرهنگ سازمان تان چيست؟ مي توانيد بخشي از پرسش هاي دومين مصاحبه را به رويکردتان در اين موضوع اختصاص دهيد. همچنين مي توانيد از فرد صاحب نظري دعوت کنيد تا شما را در داوري و انتخاب داوطلبان اصلح ياري رساند. هدف اين برنامه ها بايد بر تشخيص توانايي کارجويان در همسويي و مطابقت با فرهنگ سازمان تمرکز يابد. به علاوه، به برگزاري يک دوره آزمايشي قبل از استخدام فکر کنيد. آيا آگاهي درباره توانايي ها و ضعف هاي کارکنان براي شما ارزشمند نيست، در حالي که مي توانيد از اين اطلاعات نه فقط به عنوان يک آزمون براي استخدام يا عدم استخدام، بلکه به عنوان يک ابزار تربيتي براي تعيين نيازهاي آموزشي کارکنان و بهترين رويکرد به منظور حداکثرسازي ثمربخشي ايشان استفاده کنيد. در بيشتر موارد، دوره آزمايشي قبل از استخدام مورد توجه قرار نمي گيرد، در حالي که مي تواند ابزاري بسيار ارزشمند باشد. براي مثال، اگر شما يک کارجو را بيابيد که با شرح شغلي همسو باشد و همان فردي باشد که قصد استخدامش را داريد، دوره آزمايشي قبل از استخدام شما را در تعيين نحوه فعاليت با ايشان به گونه اي که منجر به ثمربخشي بيشتر و به حرکت درآوردن آنها در مسير سازمان شما شود، کمک مي کند. اگر مي خواهيد در کسب و کارتان بهترين مشتريان را جذب و حفظ کند، استراتژي کلان شما درباره کارکنان بايد مبني بر جذب و حفظ بهترين کارمندان باشد. پيروي از فرآيندي با ساختار مناسب به شما در تطبيق بهترين افراد با مناسب ترين شغل ها در شرکتتان ياري مي رساند. |
موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشیعمومی
موضوعات مرتبط: داستان
تحقیقات به ما نشان می دهد که فقط %3 از مردم برای خود هدف تعیین می کنند و این افراد هم معمولاً جزء ثروتمندترین افراد هستند. اما چرا باید این آمار اینقدر پایین باشد؟ دلایل مختلفی برای آن وجود دارد اما دلیل که ما می خواهیم به آن بپردازیم، این است که مردم معمولاً نمی دانند که چطور باید اینکار را انجام دهند یعنی نمی دانند چطور باید برای خود هدف تعیین کنند.
جالب توجه نیست؟ ما 12سال بچه ها را به مدرسه می فرستیم که دیپلم بگیرند. خیلی از آنها بعد از گرفتن دیپلم به دانشگاه راه پیدا می کنند. ما خیلی از اصول مهم مثل تاریخ، اقتصاد، ادبیات، علوم، و از این قبیل را به آنها آموزش می دهیم، اما از یک مهارت بسیار مهم غافل می شویم: تعیین هدف. ما به خاطر کسب نمره بالا به آنها جایزه می دهیم و تشویقشان می کنیم که وارد دنیای مملو از علم و دانش شوند، اما آمادگی لازم برای رسیدن به آن زندگی که می خواهند را به آنها نمی دهیم.
و برای برطرف کردن این نیاز، گذراندن یک ترم دانشگاهی یا حتی یک نصفه ترم کافی است تا به آموزش این مسئله اختصاص داده شود. به نظر نمی رسد که بتوانیم سیستم آموزشی را به همین راحتی تغییر دهیم، اما این دلیل نمی شود که دست از آموزش شما هم برداریم.
من مطمئنم که هدف یابی به شما کمک می کند راحت تر به نتیجه دلخواهتان برسید و آنچه که از زندگی می خواهید را به دست آورید. چه عادت به تعیین هدف داشته باشید، چه قبلاً اینکار را انجام می داده اید و الان دیگر حوصله آن را ندارید و چه تابه حال برای خود هدف تعیین نکرده باشید، آموزش هایی که به شما ارائه می کنیم کمک می کند تا زندگی بهتری برای خود بسازید.
درس 1: رویاپردازی کنید...کاغذی سفید جلوي رویتان قرار دهید و همینطور که اجازه می دهید تخیلاتتان به هر کجا که میخواهد پرواز کند، هرچه به فکرتان می آید روی کاغذ بنویسید. خیلی از ما آدم بزرگها توانایی خیالپردازی را از دست داده ایم و این مایه تاسف است. با خیالپردازی می توانید هنوز به آینده امیدوار باشید و هرکجا امید باشد، موفقیت هم هست. خوب پس تکلیف این هفته تان خیالپردازی است. می خواهم بتوانید یک لیست خوب از ایده های مختلف جمع کنید. لیست شما باید حداقل شامل 25 ایده نشات گرفته از تخیلتان باشد، درمورد اینکه می خواهید چه بکنید یا چه داشته باشید.
درس 2: بعد از تکمیل لیستتان ، 24 تا 48 ساعت صبر کنید بعد هر آیتم موجود در لیست را خوانده و از خود بپرسید چرا؟ اگر نتوانستید در یک جمله بیان کنید که چرا چنین خیالی داشته اید و چرا می خواهید به آن برسید، پس دیگر آن ایده یک خیال نخواهد بود و نمی تواند برای شما هدف باشد. روی این ایده ها خط بکشید.
درس 3:سؤالات زیر را برای تک تک ایده هایی که هفته پیش روی کاغذ آوردید از خود بپرسید.
1. آیا این واقعاً هدف من است؟
2. آیا برای همه افرادی که در این هدف دخیل هستند، عادلانه و منصفانه است؟
3. آیا با اهداف دیگر من تطابق دارد؟
4. آیا از نظر احساس می توانم متعهد شوم که این هدف را به انجام برسانم؟
5. آیا می توانم خودم را تصور کنم که به این هدف رسیده باشم؟
باید بتوانید برای هر هدف به همه این 5 سؤال پاسخ مثبت بدهید، درغیر اینصورت روی آن اهداف هم خط بکشید.
به این نکات کمی فکر کنید: آیا این واقعاً هدف خود من است یا کسان دیگری میخواهند من به این هدف برسم؟ آیا این هدف کار صحیح و درستی است؟ آیا رسیدن به این هدف من را از رسیدن به اهداف دیگرم باز می دارد؟ دست یافتن به اهداف معمولاً کار دشواری است. آیا مطمئن هستید که می توانید متعهد شوید که به این هدف برسید؟ اگر نمی توانید خودتان را تصور کنید که به این هدف رسیده اید، پس به احتمال زیاد توانایی رسیدن به آن را نخواهید داشت.
این هفته به سؤالات بالا فکر کنید و سعی کنید به آنها پاسخ بدهید. وقتی کارتان در این مرحله نیز تمام شد احتمالاً لیستتان خیلی کوچکتر از اول شده است. اشکالی ندارد چون شما کم کم به تشخیص هدفی که توانایی رسیدن به آن را داشته باشید نزدیکتر می شوید.
درس 4: این چند سؤال را برای هرکدام از اهدافی که روی کاغذتان باقی مانده از خود بپرسید.
آیا رسیدن به این هدف.......
1. من را خوشبخت تر می کند؟
2. من را سلامت تر می کند؟
3. من را ثروتمند تر می کند؟
4. باعث می شود دوستان بیشتری پیدا کنم؟
5. به من آرامش فکر می دهد؟
6. من را مطمئن و استوارتر می کند؟
7. روابط من را با دیگران ارتقا می دهد؟
اگر نتوانستید حداقل به یک سؤال از این پرسشها برای هر هدف پاسخ مثبت بدهید، آن هدف را از لیستتان حذف کنید. موقع پاسخ دادن به این سؤالها حتماً خانواده تان را هم در نظر داشته باشید. و لذت را با خوشبختی اشتباه نگیرید.
درس 5: بعد از پرسیدن سؤالاتی که در قسمت 4 گفته شد مطمئناً چند مورد از اهدافتان حذف خواهند شد. در واقع اینها هدف واقعی برای شما نبوده اند. اینها فقط افکار و امیال شما در این برهه از زمان بوده اند.
اهداف باقیمانده را به سه دسته جداگانه تقسیم کنید: کوتاه مدت (مدت زمان لازم برای رسیدن به آن هدف یک ماه یا کمتر باشد)، متوسط (مدت زمان لازم برای رسیدن به آن هدف یک ماه تا یک سال باشد) و دراز مدت (مدت زمان لازم برای رسیدن به آن هدف بیش از یک سال باشد).
اینکار به شما کمک می کند تا بتوانید اهداف کوتاه مدت خود را از اهداف مربوط به آینده جدا کنید.
یادتان باشد: بعضی از اهدافتان باید آنقدر بزرگ باشد که باعث شود توانایی هایتان را ارتقاء دهید. بعضی از اهداف باید در دراز مدت حاصل شود که شور و شوق شما را حفظ کرده و ناکامی هایتان را از اهداف کوتاه مدت کاهش دهد. بعضی از اهداف باید کوچک باشد تا شما را منظم کند. بعضی از اهداف (مثل کاهش وزن، موفقیت در فروش، تحصیلات و از این قبیل) نیاز به تحلیل و مشاوره دارد تا ببینید در حال حاضر در چه وضعیتی هستید و به کجا میخواهید برسید.
درس 6 و درس آخر: بعد از تقسیم اهداف کلی، مطمئناً هدف های جزئی نیز خواهد بود که برای رسیدن به آن اهداف لازم است. این اهداف را نیز روی کاغذ آورده و دسته بندی کنید.
حتماً از روی روند جدول اهداف برای رسیدن به اهدافتان پیش روید. خودتان می توانید انتخاب کنید. ممکن است نتوانید در یک زمان روی همه اهدافتان باهم کار کنید. پس اگر تا پایان سال وقت برای کار کردن روی یک یا دو مورد از اهدافتان را دارید، عجله نکنید. تلاشتان را بیشتر کنید اما کاری نکنید که وقت رسیدن به هیچکدام از این اهداف را پیدا نکنید و همه را نیمه تمام رها کنید.
وقتی اهدافتان را تعیین کردید و فعالیت های لازم برای رسیدن به هر کدام از آنها را نیز مشخص کردید، کمی از نگرانی هایتان کم خواهد شد. مطمئن باشید خیلی بیشتر از هم سن و سالان خود برای آینده برنامه ریزی کرده اید. پس خوشا به حالتان.
موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشی
مـن بـه تازگی کتابی تـحت عنـوان "زنـدگـی آیـنه ای فردی
اسـت" را در یکــی از بـخش های فروشگاهی که مـخـتـص
مبارزه با استرس بود،پیدا کردم. قبلاً هم مطالب مشابهی
پیرامون این مسئله به گـوشـم خـورده بـود، امـا شـنـاخـت
صـحیحی از مفهوم واقعی آن نداشتم. در حقیقت مـتـوجه
نبودم که درک فردی تا چه اندازه میتواند در زندگی تک تک
افراد تاثیر گذار باشد.
در حال حاضر اعتقاد من بر این است که 2 نـوع مخـتـلف از
ایـن نوع بــازتابگرایی وجود دارد. یکی از آنها درست زمانی
ایجاد می شود که طرف مقابل دقیـقـاً احساسات و افکاری
مشابه آنچه در ذهن شما وجود دارد را انــعکاس می دهد.
بـه عـنـوان مثال از جانب کارفــرمای خود رنجیـده شده اید،
بنابراین دوستانی را در محل کار خود پیدا می کنید که آنها
هم دقیقاً احساسی مشابه شما داشته باشند و سپس با قرار گرفتن در کنار یکدیگر خودتان را تخلیه احساسی می کنید. گاهی اوقات در این مواقع از ضرب المثل هایی نظیر "آب دنبال گودال می گردد" و یا "کبوتر با کبوتر، باز با باز" هم استفاده می شود. زمانیکه اعتقاد ثابتی نسبت به مسئله مشخصی دارید، کسانی را پیدا می کنید که عیناً همان احساس قلبی شما را منعکس می کنند. این بازتابگرایی نوعی است که بیشتر ما تا حدودی با آن آشنایی بیشتری داریم.
نوع دیگری از بازتابگرایی نیز وجود دارد که به عقیده من قدری جالب تر است. این نوع انعکاس زمانی پدید می آید که مردم دقیقاً رفتار و حرکات شخصی شما را به خودتان تحویل می دهند. اعتقاداتی که شاید شما خودتان هم نمی دانید که دارای آنها هستید. ممکن است از این طریق بتوانید خودتان را بهتر بشناسید طوری که قبلاً اصلاً تصورش را هم نمی کردید. با درک این نوع انعکاس، احساس نمی کنید که دیگران دقیقاً مانند شما احساس می کنند، بلکه تصور می نماييد که رفتار آنها با شما همانطوری است که خودتان به آنها القا میکنید.
بنابراین اگر به عنوان مثال می بینید که دیگران همیشه به هنگام ملاقات با شما دیر می کنند، ارتباطتان با افراد مختلف به بن بست بر خورد می کند، و دیگران همواره در حال تحقیر کردنتان هستند، شاید لازم باشد تا از خودتان بپرسید: "من در مورد خودم چه احساسی دارم؟"
نمونه عینی بازتابگرایی در زندگی فردی
در این قسمت مثالی از زندگی خودم را برایتان بیان می کنم. در طول یک روز، سومین ایمیلی بود که در آن می خواندم انسان خودخواه و خود محوری هستم. دوستانم معتقد بودند که من تصور می کنم تنها کسی هستم که روی کره زمین حق انتخاب دارم. اول خیلی ناراحت شدم و تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که آنها در اشتباه هستند.
پس از گذشت مدت زمانی توانستم تا حدودی بر احساسات منفی خود غلبه کنم و کمی عاقلانه تر با مسئله برخورد نمایم. از خودم پرسیدم که آیا یک چنین نظری در مورد من صحت دارد یا خیر؟ باید اعتراف می کردم که گاهی خود محور می شدم، اما کل مشکل در این امر خلاصه نمی شد. بعد به این مطلب فکر کردم که دیگران چگونه قصد دارند تا مرا برای انجام کاری که به آن هیچ تمایلی ندارم، متقاعد کنند. من بعضی مواقع به دوستانم "نه" می گفتم و آنها هم فوراً قصد داشتند تا نظر مرا عوض کنند، اما باز هم احساس می کردم که موضوع به این سادگی ها هم نیست.
قدری که به قضیه دقیق تر شدم به این نتیجه رسیدم که در تمام روابط قبلی خود نیز با یک چنین مشکلی مواجه بودم، هیچ کس برای من وقت نداشت و همیشه مجبور بودم خودم را با برنامه زندگی آنها وفق دهم. نمی دانم چرا هر کسی که با من ارتباط برقرار می کرد، زندگی پر مشغله ای داشت و نمی توانست آنطور که باید و شاید برای من وقت بگذارد. کار، دوستان، خانواده و ... همیشه یک چنین اتفاقی برای من می افتاد؛ البته شاید تا آن زمان به این مسئله دقت نکرده بودم. تصورش هم می توانست مرا ناراحت کند، اما دلم می خواست تا دلیل واقعی آن را پیدا کنم.
زمانی چشم هایم باز شدند که به این نتیجه رسیدم : "من خودم برای زمانبدی زندگی خودم ارزش قائل نیستم." در شرایطی که من برای زمان بندی زندگی خودم ارزش قائل نبودم، چگونه می توانستم از دیگران انتظار داشته باشم که به برنامه زمانی من اهمیت بدهند؟ حتی با بیان عبارات زیر با زبان بی زبانی به آنها می گفتم که وقتم برایم ارزشی ندارد:
- "می دانم که سر تو خیلی شلوغ شده، هر موقع که تو وقت داشته باشی ...."
- " من می توانم برنامه ام را با برنامه تو هماهنگ کنم."
خودم به آنها می گفتم که ارزش ندارم برایم وقت بگذارند و به آنها اطمینان خاطر میدادم که نیازی نیست در این مورد هیچ گونه تلاشی هم کنند. اگر وقت داشتند، خوب می توانستند من را ببینند، اما اگر به اندازه کافی هم وقت نداشتند، باز هم لازم نبود هیچ تلاشی برای خالی کردن زمانی برای من کنند. افراد مقابل دقیقاً ایده من نسبت به خودم را بازتاب می دادند. ایده ای که من خودم به شخصه تا مدت ها از آن بی خبر بودم. می توانم با جرات بگویم که با کسب این تجربه زندگی ام به طور کلی تغییر پیدا کرد.
زمانیکه از این مشکل آگاه شدم، احساس کردم که عکس العمل افراد نیز در مقابل من کم کم در حال تغییر است. واقعاً عجیب بود؛ چرا که حتی آگاهی از این موضوع توانسته بود تغییرات شگرفی را در نحوه برقراری ارتباطاتم ایجاد کند. همچنین تعامل دیگران با من نیز دستخوش تغییرات محسوسی شده بود.
همانطور که تجربه من نشان می دهد، همیشه تشخیص کاستی های شخصی چندان هم ساده نیست. گاهی اوقات برای اینکه کاملاً متوجه شوید که دور و اطرافتان چه اتفاقی می افتد، باید نگاهی موشکافانه به انعکاس رفتار خود در اطرافیان داشته باشید. زمانیکه به درک مقتضی دست پیدا کردید، درست مثل این است که یک هدیه الهی به شما عطا شده. زمانیکه متوجه مشکل شدید، می توانید آنرا زیر سؤال برده و روی آن کار کنید و اجازه ندهید تا آن مشکل بر عیله شما کاری انجام دهد.
موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشی
توانایی مدیریت مهلت های نهایی در انجام امور کاری می تواند هم در موفقیت کوتاه مدت، و هم در موفقیت بلند مدت شما نقش مهمی را بازی کند. اگر می خواهید اندیشه های خلاق در محیط کاری شما شکوفا شوند، باید این قابلیت را داشته باشید که در مدت زمان معین، کارها را با کیفیت بالایی به اتمام برسانید. باید کارهای خود را طوری تنظیم و برنامه ریزی نمایید که هنگام نزدیک شدن آخرین مهلت کاری، با مشکل خاصی مواجه نشوید. همچنین با انجام این کار می توانید به کارفرمای خود ثابت کنید که کارمند لایق و توانایی هستید. علاوه بر این سایر همکارانتان نیز متوجه شایستگی های شما می شوند و در میان آنها نیز می توانید به محبوبیت دست پیدا کنید.
به این منظور شما باید یک طرح منسجم را با در نظر گرفتن کلیه موارد جانبی تدوین نمایید. با توجه به 5 تکنیکی که در این بخش در اختیار شما قرار می دهیم، انجام این کار برایتان آسان تر خواهد شد.
1- یک مهلت نهایی منطقی را در نظر بگیرید
انتخاب یک مهلت نهایی منطقی، یکی از مهمترین فاکتورهای دست یابی به موفقیت و مدیریت مناسب زمان است. اگر در انجام یک پروژه، وقت کافی در اختیار شما قرار ندهند، در کار خود موفق نخواهید بود و هرگز نمی توانید پروژه کامل شده را در طول زمانی که منطقی به نظر نمی رسد، تحویل دهید. در هنگام مواجهه با یک چنین شرایطی شما می توانید دو عکس العمل متفاوت از خود نشان دهید: یا اینکه به کلی پروژه را رد کنید و یا اینکه از مدیر پروژه تقاضای مدت زمان بیشتری کنید. انجام یک چنین کاری به دیگران نشان می دهد که شما به حرفه خود کاملاً وارد هستید و توانایی مدیریت زمان را نیز دارا می باشید. البته گاهی اوقات هم ممکن است که شما در سمتی نباشید که بتوانید پروژه ای را رد کنید. در این حالت باید با به بهره گیری از گفتار مناسب، از کارفرمای خود مدت زمان بیشتری را برای تکمیل پروژه درخواست کنید. تحت این شرایط باید به کارهای دیگری که در دست انجام دارید نیز نگاهی بیندازید و آنها را بر طبق کارهای جدید اولویت بندی نمایید.
2- پیشاپیش برنامه ریزی کرده و از زمانبندی جلو باشید
این دو نکته را هیچ گاه از ذهن خود دور نکنید: برنامه ریزی مناسب، اجرای برنامه به صورت پایدار. به هر حال در هر شرایطی ممکن است در حین انجام یک پروژه، با موانع از پیش تعیین شده ای روبرو شوید؛ برنامه شما باید آنقدر دقیق و کارآمد باشد که برخورد با یک چنین موانع و مشکلاتی در آن نهفته باشد. به عنوان مثال می توانید از خودتان سوال کنید که آیا پروژه جدید کاری، نیاز به تحقیق و بررسی دارد و یا نیازمند نوشتجات فراوان است؟ به کدام مباحث و شرایط باید توجه بیشتری مبذول نمود؟ زمانیکه در گذشته پروژه هایی نظیر آنچه امروز بر روی آن مشغول به کار هستم را انجام می دادم، با چه مشکلاتی مواجه شدم؟ و ... تلاش برای پیش بینی راهی که در آن قدم نهاده اید و اینکه چه اتفاقاتی ممکن است در چند روز آینده پیرامون مسائل کاری برایتان اتفاق افتد، کمک شایان ذکری به مدیریت زمان می کند. این امر پروسه کاری شما را راحت تر کرده و اعتماد به نفسی را که لازم دارید تا بتوانید به واسطه آن کارها را در زمان مقرر انجام دهید، به شما می دهد.
3- یک زمان مقرر ثانوی در ذهن خود تعیین کرده و بر طبق آن کار کنید
لازم نیست حتماً مطابق تاریخ هایی که در دستور جلسه قرار گرفته یا در برنامه زمانبدی تلفن خود ذخیره کرده اید، عمل کنید. این اصول را در هم بشکنید تا زندگی ساده تری برای خود ایجاد کنید. یک تاریخ انتزاعی برای تحویل پروژه ها در نظر بگیرید و بر طبق آن تاریخ، کارهایتان را هماهنگ کنید. در طول روز می توانید چند ساعت را نیز صرف انجام کارهای خارج از پروژه کنید. اگر هم سرتان خیلی شلوغ است، می توانید در طول روز 30 دقیقه را به انجام سایر کارهایتان اختصاص دهید. در طول این نیم ساعت به خودتان بگویید که الان زمانی است که من باید بدون وجود هیچ گونه حواسپرتی از قبیل پاسخ دادن به تلفن و .. فقط بر روی کاری که در دست انجام دارم تمرکز کنم. با انجام این کار میزان خلاقیت فردی شما نیز تا حد بسیار زیادی افزایش پیدا می کند. یک لیست از کلیه کارهایی که در طول یک روز ملزم به انجام آنها هستید تهیه کنید و کل پروژه را به بخش های کوچک تری که قابل اجرا هستند، تقسیم کنید پس از انجام هر مورد یک تیک در مقابل آن در لیست اصلی خود بزنید. این کار به شما کمک می کند که در یک زمان معین تنها بر روی انجام یک کار مشخص تمرکز کنید و قابلیت های فردیتان را افزایش دهید.
4- از منابع موجود استفاده بهینه کنید
همانطور که می دانید "هیچ کس کامل نیست" این امر به ویژه در مورد مسائل کاری مصداق پیدا می کند. جلو بروید و از منابع تکنولوژیک و نیروی انسانی که در اختیارتان قرار دارد، استفاده کنید. لازم نیست که در رنج و تنهایی همه کارها را به شخصه انجام دهید. تکنولوژی و نیروی انسانی که در محیط کار شما یافت می شود، می تواند و باید به شما در پیشبرد اهدافتان کمک کند. از طریق تجربه (و کمی هم حس فردی) به راحتی می توانید تشخیص دهید که چه نوع تکنولوژی، و کدام دست از افراد، برای انجام امور مربوط به پروژه شما مفید هستند.
5- اطلاعات خود را به روز کنید و با سرپرست خود در تماس باشید
خودتان را در حالیکه یک پروژه طاقت فرسا را پس از هفته ها کار بدون وقفه انجام داده اید، تجسم کنید، بعد هم تصور کنید که سرپرست شما هفته ها قبل از اتمام پروژه، یک سری تغییرات اساسی در آن ایجاد نموده و شما هم بدون توجه به آن، کار خود را ادامه داده اید...! این مثال به راحتی می تواند اهمیت ارتباط با کارفرما و سرپرست بخش را برای شما روشن کند. اگر همواره با همکاران خود در ارتباط باشید و به سرعت متوجه تغییرات احتمالی شوید، قادر خواهید بود که کار خود را با صحت بیشتری به پایان برسانید. هیچ چیز بدتر از این نیست که متوجه شوید مدت زیادی، وقت و انرژی خود را صرف کاری کرده اید که هیچ ارزشی نداشته است.
سازمان دهی ضرب العجل ها
سعی کنید تا آنجاییکه می توانید هیچ کاری را به بعداً محول نکنید، چون ممکن است زمان تحویل پروژه فرا برسد ولی این "بعداً" شما هنوز از راه نرسیده باشد. "زمان" یک کارفرمای سختگیر و بی گذشت است. یادگیری مدیریت و تلاقی با مهلت های نهایی، یک روش ساده و در عین حال موثر برای انجام مسئولیت ها و باقی ماندن در راس امور کاری است.
موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشی
همچنان آرام و خونسرد باقی بمانید و سعی کنید که مشکلتان را حل نمایید.
زمانیکه شرایط بر وفق مراد شما پیش نمی رود - اصلاً هم مهم نیست که مشکلتان چقدر هم جزئی باشد - شما چه نوع عکس العملی از خود نشان می دهید؟ آیا به راحتی خونسردی خودتان را از دست می دهید و منفجر می شوید؟ خوب می دانید، این همان حس غیر قابل کنترلی است که باعث می شود شما اختیار احساسات خود را از دست بدهید.
این نوع اضطراب از نظر روانشناسی به دلایل مختلف ضرر و زیان های بیشماری را در بر دارد. اولاً برای سلامتی عمومی بدن شما خوب نیست، در دراز مدت سبب ایجاد بیماری های قلبی و افسردگی می شود، و در ضمن زمانی هم که نوبت به مسائل کاری و رسیدن به اهداف شخصی می رسد، با وجود یک چنین استرسی قادر نخواهید بود که با همان سرعتی که انتظار دارید به جلو حرکت کنید.
برخی از افراد انگار از شکم مادرشان خونسرد و تودار و متین متولد شده اند. این قبیل افراد کسانی هستند که هیچ گاه خود و اطرافیانشان را منفجر نمی کنند، و اصلاً انگار حس عصبانیت در آنها وجود ندارد (ولی آیا واقعاً گاهی اوقات از این افراد بدتان نمی آید؟) به هر حال ما چه کاری می توانیم انجام دهیم که بیشتر شبیه آنها باشیم؟
اگر یاد بگیرید که چگونه می توانید با مسائل درست برخورد کنید و شیوه های متفاوت حل مسائل را بیاموزید آنوقت می بینید که به یکباره همه چیز در زندگی شما عوض می شود. بر اساس گفته های "ردفورد" و "ویرجینیا ویلیامز" نویسندگان کتاب "تحت کنترل" همه افراد می توانند طرز نشان دادن واکنش های مثبت را به مرور زمان یاد بگیرند و این مسئله یک امر کاملاً اکتسابی است.
برای کنترل خشم و عصبانیت باید پیش از هر چیز نحوه صحیح اندیشیدن را آموزش ببینیم. اگر زمانیکه می خواهید عکس العمل از خود نشان دهید، کمی صبر کنید و برای چند لحظه به واکنشی که می خواهید انجام دهید فکر کنید، با این کار کنترل بیشتری بر روی زندگیتان خواهید داشت. مشکل چه تحمل یکی از همکارانتان باشد، چه تاخیر در پرواز، فکر کردن و واکنش نشان دادن با در نظر گرفتن عقل و منطق میتواند شما را در زندگی خیلی جلو ببرد. این هم چند تکنیک که به شما کمک کنند تا فاجعه بعدی زندگی خود را کنترل کنید:
شیشه نما
آگاهی باطنی فردی، روشن بینی شما را افزایش داده و به شما کمک می کند تا راحت تر بتوانید خودتان را ببینید. زمانیکه قرار بوده دوستی به شما زنگ بزند، اما خبری از او نمی شود، چه احساسی می کنید؟ به جای اینکه خونسردیتان را از دست بدهید و احساسات منفی را به درون خود راه بدهید، نگاه دقیقتری به شرایط خود بیندازید. شاید به این نتیجه برسید که هیچ چیزی برای عصبانیت و ناراحتی وجود ندارد.
خوگردانی
آیا همیشه منفی بافی می کنید و با دید منفی حرف می زنید؟ پس بهتر است از این کار دست بردارید! مکالمات منفی درونی، شما را به هیچ کجا نخواهند برد. زمانیکه افکار منفی به سراغ شما می آیند سعی کنید فکرتان را به سوی افکار مثبت منحرف کرده و در مورد افرادیکه دوستشان می دارید، یک سفر تفریحی به محلی که به آن علاقه دارید، و یا فعالیتی که از انجام آن لذت می برید، فکر کنید. همچنین انجام تمرین های ریلکسیشن مانند نفس عمیق و مدیتیشن نیز می توانند در این زمینه مفید واقع شوند.
برقراری ارتباط
سفره دلتان را باز کنید و هر چیزی که در سینه تان هست بیرون بریزید. شاید دیگران از نقطه نظرات شما استقبال کنند. برای اینکه حق صحبت کردن بیشتری پیدا کنید، باید یاد بگیرید که در عین حال به حرف های دیگران نیز گوش بدهید. این کار به شما کمک می کند تا بتوانید نظرات و عقاید خود را با دیگران در میان بگذارید.
پویشگر باشید
به جای اینکه بنشینید و به خاطر اتفاقات بدی که در طول روز برایتان پیش آمده، غصه بخورید، بهتر است به راه حل های منطقی برای از میان برداشتن مشکل خود فکر کنید. ابتدا مشکل را برای خود تشریح کنید، یک بار دیگر اهدافتان را در ذهن مرور کنید و به این فکر کنید که از چه راهی می توانید به مقصد برسید. به عنوان مثال اگر صبح ها همیشه دیر در محل کار خود حاضر می شوید، پس تصمیم بگیرید که از فردا 10 دقیقه زودتر از خواب بلند شوید.
هنر ترغیب کردن
افرادی که امروز به مقام های بالایی رسیده اند، در زیر فشارهای زیاد دیروز، کمر خم نکرده اند. آنها با حفظ آرامش و در کمال خونسردی، فقط به راه حل های مشکلات فکر می کردند. به این منظور می توانید از مهارت هایی نظیر اقناع کردن، مدیریت تعارضها، و تقویت توان مدیریتی استفاده کنید.
نه گفتن
هیچ کس دوست ندارد به عنوان یک فرد ساده و گول خور شناخته شود. در عین حال باید مراقب باشید که فرد مقابله گری نیز نباشید. باید یاد بگیرید که 1) خودتان را درگیر کارهایی که دوست ندارید، نکنید و 2) همیشه هم پیشنهاد دیگران را رد نکنید؛ راههای بسیار زیادی وجود دارند که می توانید با استفاده از آنها از موقعیت هایی که نمیخواهید در آنها قرار بگیرید فرار کنید. همه چیز را ساده نگه دارید و با قاطعیت تمام "نه" بگویید.
با دیگران اظهار همدردی کنید
همه افراد به هر حال روزهای بدی را در زندگی خود تجربه می کنند، بنابراین بهتر است شرایط آنها را درک کرده و با آنها اظهار همدلی کنید. این کار ممکن است به شما کمک کند تا بدی های خود را به نقاط مثبت تبدیل کنید؛ و در نهایت همه بدی ها به خاطر شما به وجود نیامده اند.
موضوعات مرتبط: شخصیآموزشیعمومی
چند بار برایتان اتفاق افتاده که حرفی بزنید و بعد متوجه شده باشید که فرد یا افراد مقابل به درستی متوجه منظور شما نشده اند و مخالف میلتان عمل کرده اند؟
تا کنون برایتان اتفاق افتاده که در یک کنفرانس و یا انجمن سخنرانی کرده باشید، اما پس از اتمام مراسم آرزو کنید که ای کاش ارائه بهتری از خود به نمایش گذاشته بودید و مفهوم را به شیوه بهتری بیان می نمودید؟
در این مقاله قصد نداریم به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید در حین یک مکالمه خونسردی خودتان را حفظ کرده و عصبانی نشوید، البته این مسئله به نوبه خود یک امر مهم در ارتباط با دیگران محسوب می شود! اما مي خواهيم در این مقاله به شما آموزش دهیم که در حین صحبت کردن چگونه می توانید تاثیر بیشتری بر روی اطرافیان خود بگذارید و آنها را بهتر متوجه منظور خود کنید.
چقدر احتمال دارد که پیش از صحبت کردن چند لحظه صبر کرده و فکر کنید؟ بیشتر ما در لحظه ای که شروع به صحبت کردن می کنیم فقط به چیزی که میخواهیم به آن برسیم فکر می کنیم و بعد هم دهانمان را باز می کنیم و حرف می زنیم. اگر احساس میکنید که جزء این افراد هستید، باید بدانید که در گروه اکثریت قرار دارید؛ اما در عین حال باید توجه داشته باشید که اگر حتی برای چند لحظه به سایر عوامل دخیل در مکالمات روزمره خود دقت کنید، به تاثیر گذاری بیشتری در افراد مقابل خواهید رسید.
امری که می تواند به شما کمک کند تا تاثیر خود را بهبود بخشیده و ناکامی را تا میزان زیادی کاهش دهید، این است که بدانید: "مصداق ارتباط، پاسخی است که از طرف مقابل دریافت می کنید."
ارقام متداول نشان دهنده این امر هستند که وقتی ارتباط رودررویی با طرف مقابل داریم، تنها 70% از کل پیام ما با لغات و زبان کلامی به شخص مقابل منتقل می شوند و ما بقی تاثیر از روی حرکات بدن و تن صدای شما انتقال می یابند. هر چند لغات به نوبه خود سهم کوچکی را به خود اختصاص داده اند، و باید با سایر المان ها همخوانی داشته باشند تا بتوانند معنای واقعی را به طرف مقابل انتقال دهند، اما به هر حال یکی از موارد ضروری در ارتباطات به شمار می روند.
واقعاً عجیب است؛ چرا که ما آموزش های کافی برای نحوه صحیح برقراری ارتباط را نمی بینیم و اصلاً متوجه نيستيم که تنها صحبت کردن مهم نیست و گوش دادن نیز یکی از فاکتورهای ضروری در مکالمات محسوب می شود. در دنیای بزرگسالان اکثر راههای برقراری ارتباط به ارتباط لفظی ختم می شود. کمی به گذشته و دوران تحصیل خود فکر کنید، ببینید که چقدر وقت صرف یادگیری خواندن و نوشتن کرده اید؟ هر چند در حال حاضر میزان باسوادی در کل جهان پیشرفت چشمگیری داشته، اما باید توجه داشت که در طول این دوران هیچ گونه آموزش خاصی در مورد نحوه برقراری ارتباط صحیح، به دانش آموزان داده نمی شود.
زمانیکه ارتباط رودرویی را با دیگران داریم برای اینکه بتوانیم بالاترین تاثیر را برر وی آنها بگذاریم -چه مخاطب ما یک فرد باشد چه اشخاص زیادی باشند- بهتر است کمی صبر کنیم و به چند مسئله جزئی دقت کنیم. اولین چیزی که باید پیش از هر چیز به آن توجه کنید این است که ببینید مخاطبتان چه کسی است.
زمانیکه ما پیام های ارتباطی را "دریافت" می کنیم، این ارتباط از "فیلتر"های مختلفی می گذرد تا به ما برسد. این فیلتر ها می توانند شامل موارد زیر باشند:
- حالت روحی فردی ما و احساساتی که داریم
- نظر ما نسبت به فرستنده پیام
- ارتباطات قبلی با فرد مورد نظر
- اینکه پیام چه اثری می تواند برای ما در بر داشته باشد
- میزان درک فردی ما از لغاتی که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند
- نحوه تجزیه تحلیل لغات توسط ما
- "برنامه" باطنی ما
به عنوان یک فرستنده پیام، تا کنون چقدر وقت گذاشتیم تا به این موارد فکر کنیم؟ چند لحظه به خودتان وقت بدهید، در مورد مخاطبین خود فکر کنید، اگر بتوانید با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنید، آنها خوشان به شما کمک می کنند تا بتوانید منظور تان را واضح تر برایشان تشریح کنید. همه افراد برای بیان یک مطلب شیوه های متفاوتی را انتخاب می کنند و همه سعی بر این دارند تا میزان تاثیرگذاری خود را افزایش دهند. شاید شما در مورد ضرب المثل قدیمی "خودتان را جای آنها بگذارید" چیزهایی شنیده باشید. افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران موفق هستند، این کار را انجام می دهند حال چه به صورت آگاهانه چه به طور ناخودآگاه. اگر شما مواضع فرد مقابل را در نظر گرفته و دنیا را از چشم های او مشاهده کنید، دید بازتری پیدا کرده و راحت تر می توانید پیام خود را به او انتقال دهید. این امر شما را قادر می سازد تا راههای متعددی برای بیان مطلبی که در ذهن دارید پیدا کنید.
همچنان که زندگی می گذرد و ما به عرصه های جدید آن قدم می گذاریم، نوعی تکنیک فردی برای برقراری ارتباط با دیگران بر می گزینیم. کلید طلایی تاثیر گذاری بیشتر این است که انعطاف پذیری خود را افزاش دهید تا قادر شوید پیام خود را آنچنان که مناسب حال مخاطب است به او انتقال دهید.
چند لحظه وقت بگذارید و بر روی حق انتخاب هایی که دارید تمرکز کنید. به عنوان مثال فرض کنید که می خواهید یک اقامتگاه تفریحی را تشریح کنید.
آسمان آبی دریای آرام و دلپذیر که اشعه های نور خورشید بر روی آن طنین انداخته اند. شن های سفید ساحل، رستوران کوچک ساحلی که مردم در حالیکه افتاب سوخته شده اند، اطراف آن نشسته اند و همچنان که با هم صحبت می کنند، لبخند بر روی لبانشان نقش بسته. منظره جزیره از کلبه ها و ساختمان های سفیدی تشکیل شده و از بالای تپه برگ های سبز زیتون قابل مشاهده است.
شايد شما بتوانید گرمای خورشید و شن های ساحل را احساس کنید. زمانیکه پایتان را بر روی شن های ساحل می گذارید، آب به شما خوش آمد می گوید، وقتی هم که از آب بیرون می آیید و به سمت رستوران می روید، اندیشه صرف یک لیوان نوشیدنی خنک به شما آرامش می دهد. بوی انواع کباب هایی که در فضای باز درست میشود، شما را گرسنه کرده و دلتان می خواهد چیزی بخورید.
یا، سکوت ساحل که با رفت و آمد گاه و بی گاه جت اسکی در هم می شکند! زمانیکه به سمت رستوران می روید، صدای صحبت کردن افراد مختلف با لهجه های متفاوت را می شنوید. همچنان که به موزیک گوش می دهید، می توانید به صحبت کردن با دیگران نیز فکر کنید و برای شام برنامه ریزی کنید. پرنده ها صبح ها و بعد از ظهرها آواز می خوانند.
همه این موارد در حال توصیف همان محل و همان تعطیلات هستند. کدام یک از آنها برای شما جذاب تر است؟
یکی از فاکتورهای اساسی در برقراری ارتباط، نحوه ارائه "لغات" مختلف و چیدن آنها در کنار یکدیگر است.
نمی توانیم بگوییم که کدام یک از موارد بالا به طور قطع "بهتر" از سایرین است. حقیقت اینجاست که در مقوله برقراری ارتباط، افراد مختلف را می توان در این گروه ها دسته بندی کرد: "بصری" ، "احساسی" و "شنیداری." به هر حال همه افراد توانایی استفاده از هر سه مورد را دارند، اما همیشه یکی از موارد بر سایرین برتری دارد و از یکی از موارد دیگر به عنوان عامل پشتیبان استفاده می شود. بنابراین زمانیکه اتفاقات مختلف را مرور می کنیم، از یکی از مواردی که برایمان طبیعی تر است استفاده میکنیم. کسی که معمولاً از کانال ارتباط بصری خود استفاده می کند، ما برای به تصویر کشیدن یک مکان رویایی برای سپری کردن تعطیلات، باید از زبانی استفاده کنیم که اشکال و صحنه ها را درذهن او به تصویر بکشد و آنها را قادر کند که محل مورد نظر را در ذهن خود مجسم کنند. به هر حال با هر کسی که می خواهید صحبت کنید باید با زبان خودش با او حرف بزنید. شما فکر می کنید که خودتان به کدام یک از این گروهها تعلق دارید؟
زمانیکه ما قصد صحبت کردن با دیگران را داریم - چه با تیم کاری خود در محل کار چه یک دوست - باید به این امر توجه داشته باشیم که کلیه افراد از فروشنده گرفته تا خریدار، شیوه خاصی برای تجزیه تحلیل اطلاعات دارند. شما زمانیکه می خواهید با آنها به درستی ارتباط برقرار کنید، باید حتماً به شیوه خودشان سر صحبت را باز کنید. به هین دلیل هم هست که در آغاز این گفتار اشاره داشتیم که باید میزان انعطاف پذیری خود را افزایش دهید.
زمانیکه می گوییم "قبل از حرف زدن فکر کنید" شما را به انجام چند ترفند مفید ترغیب می کنیم. در اولین مرحله به مخاطب یا مخاطبین خود فکر کنید. در مورد آنها چه میدانید؟ واکنش آنها نسبت به حرف های شما چیست؟ چقدر از حرف های شما را می توانند درک کنند؟ زمانیکه برای بررسی یک چنین مطالبی وقت بگذارید، می توایند منظور خود را به درستی به دیگران منتقل کنید.
مرحله بعدی این است که در مورد مخاطب خود فکر کرده و ببیند به کدام یک از گروهای بصری، احساسی و شنیداری بستگی دارند. البته انجام این کار زمانیکه طرف مقابل شما تنها یک نفر باشد، ساده تر است . زمانیکه در مقابل گروهی از افراد قرار می گیرید، باید طوری حرف بزنید که با گفته های خود هر سه گروه را تحت پوشش قرار دهید، البته اکثر افرا بصری و شنیداری هستند.
برای اینکه میزان آگاهی خود را از دیگران افزایش دهید، می توایند به دنبال چند "شاخص" اصلی باشید. شاید پاسخ کلی را به شما ندهند، اما می توانند شما را در مسیر مناسب هدایت کنند.
افراد "بصری" معمولاً در حرف های خود از لغات تصویری استفاده می کنند. دایره لغات آنها از رنگ ها، تصاویر و صحنه ها تشکیل شده است. آنها با حرف های خود مناظر و صحنه ها را نقاشی می کنند. آنها همچنین خیلی تندتر صحبت می کنند، سرزنده تر هستند، و حرکات بیانگر بدنی شان بیشتر است و از دستان خود برای تقویت تصاویر استفاده می کنند. حرکات دست آنها از بالای سینه به سمت خارج بیشتر است.
افراد احساسی از حرف های احساسی استفاده می کنند. آنها در این مورد که چه احساسی دارند، صحبت می کنند؛ نیاز دارند که چیزی را در دست بگیرند، احساس آنها در مورد چیزهای ملموس بیشتر است مثلاً یک شیء چقدر نرم یا زبر است، و به طور کلی بیشتر در مورد احساست خود نسبت به چیزهای مختلف صحبت می کنند. آنها کمی آرامتر صحبت می کنند، برای فکر کردن چند لحظه صبر می کنند و به احساسات خود بیش از هر چیز اهمیت می دهند. آنها حرکات بیانگر بدنی زیادی از خود بروز نمی دهند و حرکات دست هایشان بیشتر به سمت داخل است. ممکن است خودشان را با دست هایشان بگیرند و یا چیزی را در دستشان بگیرند.
شنیداری ها از صحبت کردن در مورد مسائل مختلف لذت می برند! آنها معمولاً سؤال های زیادی می پرسند و میخواهند در مورد موضوعات مختلف با هم بحث کنند. آنها خیلی ریز بین هستند و درکشان کمی مشکل است. آنها گوش هایشان در همه حال تیز است، حرکات بیانگر بدنی شان ریتمیک بوده و بیشتر به دهان، سر و گوش ها توجه دارند.
شاید تا کنون به این نتیجه رسیده باشید که پیش از صحبت کردن باید موارد بسیار زیادی را در نظر بگیرید، اما اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که مدت زمان زیادی را در زندگی خود صرف صحبت کردن می کنید و این کار ارزشش را دارد که مهارت های گفتاری خود را ارتقا بخشید. اگر توانایی انجام یک چنین کاری را نداشته باشید، آنوقت مجبور می شوید که همیشه دیگران را محکوم به درک نکردن منظور خود کنید. به هر حال همیشه تقصیر با طرف قمبال نیست. به عنوان فرستنده یک پیام باید مطمئن باشیم که آنرا به درستی به گیرنده انتقا داده ایم. نه تنها باید سطح آنها را در نظر بگیریم و واکنش احتمالی شان را پیش بینی کنیم، بلکه باید به قول معروف طول موجمان را نیز با آنها هماهنگ کنیم. باید همیشه به یادمان باشد ممکن است با فردی که برای او پیغام می فرستیم تنظيم نشده باشيم. با فکر کردن در مورد اولویت های خود می توانیم بفهمیم که کدام شیوه پردازش را محاسبه نکرده ایم. از اینجا به بعد می توانیم بر روی افزایش قابلیت انعطاف پذیری برای استفاده از زبان مناسب برای پوشش ذهنی دیگران استفاده کنیم.
توجه – "مصداق ارتباط، پاسخی است که از طرف مقابل دریافت می کنید"
موضوعات مرتبط: شخصیآموزشیفرهنگی
شاخص هاي عملكرد كليدي، معيارهاي اندازهگيري مالي و غير مالي هستند كه به منظور تعيين كيفيت اهداف و انعكاس عملكرد استراتژيك يك سازمان بكار برده مي شوند . اين شاخص ها به منظور ارزيابي موقعيت كنوني شركت و تعيين راه كارهاي مناسب براي هوشمند كردن كسب و كار استفاده ميشوند. فعاليت مراقبت و بازبيني شاخصهاي عملكرد كليديدر طول زمان به عنوان يك موضوع شناخته شده در مراقبت از فعاليت كسب و كار شركت ها مطرح مي باشد . شاخصهاي عملكرد كليدي اغلب به عنوان يك "ارزش" استفاده مي شوند و براي اندازهگيري فعاليتهايي از قبيل ميزان سودمندي نقش رهبري در توسعه سازمان ، اشتغال، خدمات و رضايت ، با مشكل مواجه مي باشند . شاخصهاي عملكرد كليدينوعا به استراتژي سازمان متصل شدهاند (به عنوان مثال از طريق تكنيكهايي مانند ( Balance Scorecard ).
عنصر
|
توضيح
|
معيار اندازهگيري
|
نام معيار اندازهگيري
|
شرح معيار اندازهگيري
|
توضيح اينكه چه چيزي اندازهگيري شود
|
روشهاي اندازهگيري
|
چگونه معيارها اندازهگيري شوند
|
فركانس اندازهگيري
|
چند وقت يكبار اندازه گيريها تفسير ميشوند
|
برآورد مقاطع
|
چگونه مقاطع برآورد ميشوند
|
مقاطع رايج
|
ارزشهاي جاري براي معيارهاي اندازه گيري رسيدگي ميشوند
|
هدف ارزش
|
بهترين ارزش ممكن براي معيار
|
واحدها
|
واحدهاي اندازهگيري
|
مديريت اطلاعات و استراتژيهاي طراحي سازمانها با نظريه هاي بنيادي مفاهيم فرآيند كسب و كار مرتبط است .
بيزينس ويك منتشر كرد:
چهار كليد براي كارآفرينان جوان
مترجم: شادي آذري
كار با كارآفرينان جوان بسيار لذتبخش است؛ چون آنها انرژي، شور و ايده دارند. اما اگر آنها والدين معروف، ارتباطات مهم يا ابداعي در تكنولوژي مانند اسكايپ نداشته باشند، با چالش ارائه ايدههايشان به مخاطبان بدبين مواجه خواهند شد.
به همين دليل، «توري جانسن» مديركل يك شركت خدمات استخدامي به نام ويمن فورهاير ميگويد كه كارآفرينان جوان بايد مهارت خود را در سخنراني براي عموم افزايش دهند.
او ميگويد: «حتي اگر شما بهترين ايده روي كره زمين را هم داشته باشيد؛ اگر مطمئن و با آگاهي به نظر نرسيد، كسي به ايده شما گوش نخواهد داد. البته روي ديگر سكه اين است كه گاهي ايدهاي كه چندان هم بينظير نيست، موردتوجه قرار ميگيرد؛ چون ارائهدهنده آن توانسته است شخصا با مخاطبان خود ارتباط برقرار كند. نبايد قدرت و اهميت اين مهارتها را ناچيز بشماريد.» در اينجا چهار استراتژي به كارآفرينان جوان ارائه ميشود تا بتوانند به وسيله آنها با اطمينان به ارائه نظرات و ايدههاي خود بپردازند و خود را مطرح كنند.
1 - از شور و هيجان خود تبعيت كنيد
«دانلد ترامپ» به تبليغ كتاب جديد خود پرداخت و ميليونها نفر از خواندن ايدهها و تماشاي سخنراني او لذت ميبرند. پيام كليدي ترامپ اين نبود كه چگونه در زمينه املاك و مستغلات ثروتمند شويد، بلكه پيام كليدي او تنها اين بود كه «به آنچه انجام ميدهيد عشق بورزيد»، به نظر ميرسيد كه همه اصول ديگر ترامپ براي موفقيت بر پايه همين مفهوم كليدي استوار بودند. او در مصاحبه تلويزيوني اخير خود از كارآفرينان جوان خواست «موضوع مدنظر خود را به خوبي بشناسند.» اما در كنار آن افزود: اگر نسبت به آن موضوع شور و هيجان داشته باشيد، قادر خواهيد بود هر كاري انجام دهيد تا بر همه نكات مربوط به آن موضوع اشراف پيدا كنيد. خواهيد ديد كه همهچيز به شور و علاقه بستگي دارد. ميتوان به مردم آموخت كه چگونه نظرات خود را موثرتر بيان كنند؛ اما نميتوان به آنها شور و هيجان را درس داد و بدون شور و هيجان شما بسيار سختتر موفق ميشويد. توجه افراد را به ايدههايتان جلب كنيد.
2 - يك ديدگاه خلاصه براي يادآوري به رشته تحرير درآوريد
ارائه ديدگاه با بيانيه ماموريتي كاملا متفاوت است. بيانيه ماموريتي يك پاراگراف طولاني و پيچيده است كه معمولا كميتهاي آن را تنظيم ميكند. اما ديدگاه، يك تصوير خلاصهشده و فشرده از آيندهاي روشنتر است كه با محصول يا خدمات شما محقق خواهد شد. ارائه ديدگاه در شرايط مطلوب بايد حدود ده كلمه يا كمتر باشد. سرمايهگذاران معمولا بر اين باورند كه اگر يك كارآفرين نتواند محصول خود را در ده كلمه يا كمتر توصيف كند، نبايد بر آن محصول سرمايهگذاري كرد.
3 - از قانون 10/20/30 پيروي كنيد
اگر به استفاده از نرمافزارهاي ارائه مطلب چون پاورپوينت عادت نداريد، هماكنون استفاده از آن را تمرين كنيد. سرمايهگذاران، شركا و مشتريان بالقوه شما دوست دارند اطلاعات شما را به صورت بصري دريافت كنند و يك كپي از آن را براي خود داشته باشند.
اما به خاطر داشته باشيد كه ارائه ايده شما ميتواند خوب يا بسيار ضعيف انجام شود.
يكي از روساي سابق اپل به نام گايكاواساكي، به صدها ارائه نظر گوش داده است كه اغلب آنها «آنچنان كسالتبار بوده است كه قادر به ادامه گوش دادن به آنها نبوده است». او به قانون 10/20/30 اشاره ميكند. اين قانون بسيار ساده است. وقتي سميناري بايد ارائه دهيد، بايد 10 اسلايد را در 20دقيقه با فونت 30 ارائه دهيد. استفاده از اين قانون به شما در احياي روش سخنرانيتان كمك ميكند.
4 - مانند يك رهبر لباس بپوشيد
مخاطبان شما در 90 ثانيه اول جلسه در موردتان به قضاوت مينشينند. اين به شما زمان زيادي براي ارائه محتواي سخنانتان نميدهد. معناي اين نكته اين است كه مخاطبان براساس حركات بدن و لباس شما در موردتان قضاوت ميكنند. يك قهرمان ارتش گفته است كه رهبران بزرگ هميشه نسبت به حضار در يك اتاق كمي بهتر به نظر ميرسند.
سرانجام آنكه اگر بتوانيد با موفقيت به ابراز عقيده خود بپردازيد، موفقيت شما در رسيدن به اهدافتان تضمين ميشود.
موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشی
ده کلید برای تقویت روحیه
۱) خود را بشناسید
امروزه پیشنهاد سقراط در قرن پنجم قبل از میلاد که در آن متنی بر خودشناسی ارائه شد به قوت خود پا برجاست. اهداف احساسات و محدودیت های خویش را بشناسید و با آرامش با آنها برخورد نمایید. خواه از طریق مطالعه، خواه از طریق اندیشیدن و تفکر، سعی کنید بعضی راه هایی را که باعث شناخت شما از خودتان می شود و این که چه چیزهایی شما را خوشحال می کند پیدا کنید. چنانچه به این توصیه عمل کنید، بهتر قادر به کنترل زندگی و مشکلات پیش روی خود خواهید بود.
۲) به خودتان ارزش بدهید و به خود اعتماد داشته باشید
ممکن است سخت به نظر برسد اما سعی کیند رفتارتان گویای این باشد که از خودتان مواظبت می کنید. حتی اگر همیشه احساس عدم اطمینان می کنید، برخورد و رفتار مثبت را به دنیای اطراف هدیه دهید. برخورد مردم با شما متأثر از رفتار و پوشش شماست. بنابراین خود ارزشی و خود اعتمادی را به نمایش بگذارید تا احترام را برای شما به ارمغان آورد.
۳) بیش از حد توان تان کار نکنید
همه ما با سخت کوشی، خواهان تأمین امنیت و رفاه خانواده مان هستیم. اما مهم این است که تعادل را در زندگی حفظ کنیم. معمولاً آن چه از نظر مالی دنبال می کنیم با آن چه که تحقق می یابد یکسان نیست. اگر برای شما تأمین معاش مهمتر از صرف وقت با عزیزان یا لذت بردن از زندگی است، بهتر است در تعیین اولویت ها بازنگری کنید. سعی کنید برقراری تعادل را از کسی که بین زندگی شغلی و خانوادگی اش این توازن را ایجاد کرده بیاموزید یا این که با خانواده یا دوستانتان راجع به تأثیرات شغلی تان بر روی آنها صحبت کنید.
۴ ) از افراد منفی دوری کنید
از ارتباط مسموم که در شما احساس ناراحتی، عصبانیت یا ناامنی می کند اجتناب کنید. حتی المقدور ارتباط خویش را با کسانی که برای شما افسردگی به ارمغان می آورند به حداقل برسانید، کسانی که اکثراً محبت های دریافتی را بدون پاسخ می گذارند و یا کسانی که دائماً از شما انتقاد می کنند. صداقت سخنان چنین افرادی را مورد ارزیابی قرار دهید تا ببینید که میزان حقایق موجود در سخنانشان تا چه حد براساس ارتباطی مثبت و خوش بینانه است. اگر کسانی شما را تحت فشار روانی قرار می دهند صریحاً از آنها بخواهید شما را رها کنند.
۵ ) مثبت فکر کنید
سعی کنید از حداکثر توانایی هایتان استفاده کنید و به قدرت خویش اتکا کنید. علایق شخصی تان را با مطالعه و رفتن به کلاس توسعه دهید. علایق جدید را امتحان کنید و شکست هایتان را به کار گیرید.
همه ما بخشی از اوقاتمان را از دست داده ایم اما افراد موفق از شکست هایشان درس گرفته اند و مغلوب شکست شان نشده اند. اگر شما توانایی هایتان را به خوبی افزایش دهید و نقش مثبتی داشته باشید واقعاً قادر به تغییر موقعیت های منفی به موقعیت های مثبت خواهید بود.
۶ ) ورزش، ورزش، ورزش
یک رژیم غذایی مناسب و قدری فعالیت بدنی روزانه، اعم از این که پیاده روی آرام باشد یا کار بیرون، فشار و
اضطراب را تخفیف می دهد و روحیه را شاداب نگه می دارد. ورزش و تمرینات بدنی، افراد را از احساس برتری طلبی رهایی و توانایی های سرکوب شده ذهن را ترقی می دهد. همین امر منجر به جلوگیری از افسردگی می شود. برای اشخاص متفاوت ورزش های مناسب آنها وجود دارد. تمرینات کششی و یوگا برای تخفیف فشار بسیارمناسبند. بعضی تمرینات نیز می توانند به رفع عصبانیت کمک کنند. البته ورزش بیرون از منزل فواید مضاعفی دارد، نور آفتاب در بهبود روحیه و تخفیف افسردگی کمک مؤثری محسوب می شود.
۷ ) بخشی از اوقاتتان را تنها بگذارید
«لذت بردن از جمع دوستان» و «تنهایی» دو بخش از زندگی اند که برای تقویت روحیه بسیار مهم اند.
علاوه بر گذراندن ۲۰ دقیقه در حمام ، گوش دادن به موسیقی یا خروج از منزل به قصد لذت بردن از طبیعت، زمانی رابرای لذت بردن از تنهایی خویش صرف کنید. چنانچه این امر را سخت یافتید ممکن است با توسل به اجتماع از مشارکت در موضوعات مهم دوری کنید.
۸ ) به دیگران کمک کنید و اجازه دهید دیگران به شما کمک کنند
وقتی مشکلاتتان طاقت فرسا به نظر می رسد نشان دهید که کمک دیگران می تواند اضطراب و دلواپسی شما را برطرف کند، بنابراین مشکلاتتان را کاملاً در منظر دیگران قرار دهید. کمک بلاعوض در مسائل اجتماعی یا کمک به دوستان نیز می تواند به نفع شما تمام شود. اگر در مقابل کمکی کم دریافت کرده اید به همان میزان به دیگران مساعدت نمایید. به این ترتیب جمعیت مناسبی از دوستان و اقوامی را در اطراف خود جمع می کنید که شریک اوقات خوش شما هستند و مددکاران زمان تنگی و سختی تان.
۹ ) ارتباط و مراودات
با روشی روشن و در عین حال همراه با آرامش و متانت، احساساتتان را نسبت به خانواده، دوستان و مدرسه و دانشگاه تان بیان کنید و با دقت کامل به جواب آنها گوش فرا دهید. هرگز خود را تحت فشاری که ناشی از عدم بیان احساساتتان است قرار ندهید. چرا که این فشار، انفجار ناگهانی در پی خواهد داشت و دیگران شما را به «عصبانیت» خواهند شناخت.عصبانیتی را که باعث پریشانی و دانستن نقاط ضعف شما می شود کنترل کنید. هرگز اجازه ندهید دیگران ذهن شما را بخوانند.
۱۰) موقع احتیاج، کمک بطلبید
افرادی را پیدا کنید که هنگام مشکلات بتوانید با آنها مشورت کنید. چنانچه پس از مشورت با دوستانتان و خانواده، مشکلات تان همچنان طاقت فرسا جلوه می نماید و احساس عدم آرامش می کنید، با مشاورینی صحبت کنید که خواهان کمک و یاری به شما هستند. اگر احساس عدم امنیت، نگرانی یا ناراحتی و پریشانی می کنید فوراً از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.
موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشی
نرم افزار استاتا یکی از پر کاربردترین نرم افزارهای آماری می باشد که در رشته اقتصاد نیز از آن بسیار استفاده می شود. نسخه 12.0 این نرم افزار در زیر برای دانلود گذاشته شده است. فایل زیر پرتایل بوده و نیاز به نصب ندارد.
دانلود نرم افزار Stata 12.0 porable
حجم فایل: ۸۶MB
موضوعات مرتبط: مدیریتیدانلودآموزشی
این کتاب می تونه در کنار منابع اصلی برای کنکور ارشد اقتصاد در درس ریاضی( محمودیان یا رنجبران) به عنوان یک کتاب کمکی استفاده بشه. این کتاب رو می تونید از لینک زیر دانلود کنید
دانلود کتاب ریاضیات پارسه برای دانشجویان اقتصاد
موضوعات مرتبط: مدیریتیاقتصادیدانلودآموزشی
تعادل لکه خورشیدی یکی از موضوعاتی که با دیدن نام آن شاید، کسی تصورش را هم نمیکند که ارتباط با علم اقتصاد دارد. اما تعادل لکه خورشیدی sunspot equilibrium زمانی برقرار می شود که برخی متغیرهایی که اثر ذاتی بر اقتصاد ندارد، می توانند اثرات مهمی بر پیامدهای اقتصاد در حوزه خرد و کلان بگذارند، و این اثر گذاری بزرگ تنها به دلیل آن است که عاملین و کنشگران اقتصاد باور دارند که این متغیرها اثرگذارند.
این مفهوم که برای اولین بار توسط دیوید کاس و کارل شل مطرح شد به تاثیر متغیرهای بیرونی بر اقتصاد تاکید می کند در حوزه قیمت گذاری دارایی ها و اقتصاد مالی، مدلهای رشد اقتصادی، سیکلهای تجاری و تبیین بحران های اقتصادی دارای کاربرد گسترده در میان اقتصاددانان است. برای مثال برای تبیین بروز تعادلهای چندگانه بیان می شود که هر اقتصادی با دارا بودن تعادل چندگانه قاعدتاً دارای یک متغیر لکه خورشیدی می باشد. به گونه ای که اگر عاملین و کنشگران اقتصاد باور کنند که اقتصاد در یک وضعیت تعادل مشخص قرار خواهد گرفت، متغیر لکه خورشیدی می تواند اثرات بالایی در رسیدن اقتصاد به آن تعادل ایفا کند. به گونه ای که هر چه افراد ارزش بالاتری به این متغیر بدهند، اقتصاد نیز به تغییرات این عامل (که از لحاظ تئوری سنتی باید بدون تاثیر بر متغیرهایی حقیقی اقتصاد باشد) بسیار حساس خواهد بود و با نوسانات متغیر لکه خورشیدی اقتصاد نیز وارد نوسان خواهد شد، و اندازه این نوسانات ارتباط مثبتی با باورهای افراد و عاملین اقتصادی در مورد متغیر لکه خورشیدی خواهد داشت. برای مطالعه می توانید به این مقاله یا اینجا مراجعه کنید.
موضوعات مرتبط: شخصیعمومی
در بسیاری از مطالعات اقتصادی و آماری مشکل اساسی که در ارتباط با داده ها پیش می آید حجم نامناسب طولی داده ها در مطالعات سری زمانی و یا داده های تابلویی است که باعث ایجاد مشکلاتی همچون همخطی و ناهمسانی واریانس می گردد که این مسایل در تخمین داده ها و مباحث پیش بینی ایجاد اخلال می کند.در این موارد بهترین عمل تبدیل داده های سالیانه های به داده های ماهیانه یا فصلی است که تعداد مشاهدات را افزایش می دهد و باعث انجام تخمین با مشکلات کمتری می گردد. در ادامه نحوه تبدیل داده های سالیانه به داده های فصلی یا سالیانه را در نرم افزار ای وی یوز آموزش می دهیم.
فرض اولیه ما این است که شما نحوه تشکیل فایل کاری در ای وی یوز را می دانید. در ابتدا یک فایل داده ای بر اساس ساختار فصلی یا ماهیانه با توجه به تعداد متغییرهایی که در مطالعه وارد خواهند شد درست نمایید ولی هیچگونه اطلاعاتی عددی در ان وارد نکنید. یک فایل جداگانه نیز برای داده های سالیانه خودتان درست کرده و اطلاعات داده ای سالیانه خود را وارد کنید.نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که تعداد متغییرهای شما در دو فایل داده ای باید برابر باشد. حال فایل اطلاعات ماهیانه یا فصلی خود را با دوبار کلیک کردن باز کنید. در انتهای پایین سمت چپ صفحه باز شده، ای وی یوز، علاوه بر نام فایلی که شما اطلاعاتتان را با ان نام ذخیره کرده اید امکان ایجاد یک صفحه جدید نیز وجود دارد. روی گزینه صفحه جدید راست کلیک کرده و گزینه لود کردن فایل کاری را انتخاب کنید. در این مرحله فایل کاری که اطلاعات ان به صورت سالیانه است را انتخاب کنید تا فایل داده های سالیانه نیز نمایش داده شود .سپس با فشار ثابت دکمه ctr ، همه متغییرهای وابسته و مستقل خود را از فایل سالیانه انتخاب کرده وبدون باز کردن آنها را کپی کنید.اطلاعات کپی شده را از فایل داده های سالیانه به فایل داده های فصلی برده و آنها را paste کنید. ای وی یوز به صورت خودکار داده های سالیانه شما را به صورت فصلی یا ماهیانه که خود در ابتدای کار تشکیل فایل، انتخاب کرده اید تبدیل می کند.همین اعمال برای تبدیل داده های ماهیانه یا فصلی به داده های سالیانه نیز قابل اجرا است.
موفق باشید
موضوعات مرتبط: مدیریتیاقتصادیآموزشی
شركت ماتسوشيتا در سال 1918 با همت كوتوسوكي ماتسوشيتا تأسيس شد. آقاي ماتسوشيتا در پنجم ماه مه 1932 بيانية شركت ماتسوشيتا را به شرح زير عنوان نمود:
«شركت ما، كارخانههاي ماتسوشيتا الكتريك در سال 1918 پايهگذاري شد. از راه همنوايي و همكاري همة كارمندان و كاركنان، اين شركت از آن پس رشد پيوستهاي را دنبال كرده است و امروز از سپاس و ستايش همة كساني كه در اين صنعت هستند برخوردار است. روحيه پيشاهنگي همچنان در ما نيرومند است، و ما به آيندهاي اميدبخش چشم دوختهايم. ما در برابر جامعه مسئوليت سنگيني بر دوش داريم، بدين وسيله من به همة كارمندان و كاركنان وفادار و در خور اعتماد خود آگاهي ميدهم كه امروز، پنجم ماه مه، از اين پس به نام روز بنيانگذاري شركت ما و زمان چرخش تاريخي آن به سوي مأموريت رشد و مسئوليت براي جامعه جشن گرفته خواهد شد.»
در این مقاله شرکت ماتسوشیتا به طور کامل تشریح شده است. امیدوارم که به دردتون بخوره
موضوعات مرتبط: مدیریتیاقتصادیدانلودآموزشی
موضوعات مرتبط:
سایتی است که مقاله شما را در اون ارزیابی می کنن که چقدر از جمله های دیگرون استفاده کردین. حتما فکر میکنین که بابا این عجب چیزیه و دیگه نمی تونیم از جاهای دیگه کپی کنیم... باهاتون موافقم منتها یه حسن خیلی خوب داره و اونم این است که در کل دنیا اعتبار داره و اگه شما خودتون کارتون رو چک کنین دیگه به هر ویرایشگری بفزستین اونم همون را می گیره. پس اول جمله های مشابه رو پیدا کنین و بصورت متداوم متن های مشابه رو تغییر بدید (البته بهترش کنین ها و نه اینکه بخواین متفاوت باشه و متنو بدتر کنین (چشمشو هم کور نکنین خلاصه) ) تا جایی که ضریب مشابهت رو به زیر استاندارد برسونین.
حالا استاندارد چیه اینجا؟؟؟ استاندارد بسته به نوع انتشارات فرق می کنه .. مثلا واسه elsevier شما باید زیر 13 % مشابهت داشته باشین ولی در حالت عادی تا 25 % مشکلی نیست.
ببینین حتی اسمتون رو هم پیدا می کنه که در کجا در محیط اینترنت استفاده شده (مثلا مقاله های قبلتون )... خیلی خیلی نرم افزار خوب و جامعی هست و کلی نکته های فنی داخلش هست که با کار کردن باهاش یاد می گیرین. شما باید حتما از طریق موسسه و یا کتابخانه مشترک باشین تا بتونین ازش استفاده کنین.
لینک زیر رو باز کنین لطفا....
http://www.turnitin.com/en_us/home
راهنمای اون رو از سایتش به رایگان می تونین بردارین . برای استفاده باید حتما بصورت instructor ثبت نام بشین و این کد رو از کتابخانه خودتون اگه عضو باشن بگیرین.
موضوعات مرتبط: آموزشی
خودتان باشید... اگر سعی کنید یک نفر دیگر باشید، فقط خودتان را تلف کردهاید. خودِ درونیتان را در آغوش بکشید و بدانید که هیچکس ایدهها، تواناییها و زیباییهای شما را ندارد! همانی باشید که از خودتان میشناسید. (بهترین مدل خودتان) و از اینها گذشته، با خودتان صادق باشید............................... کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک محمد کمالی دولت ابادی